به گزارش سایت خبری پرسون، حمیدرضا شکوهی در یادداشتی نوشت: درباره تحریم و ضررهایش زیاد نوشتهام و شما هم زیاد خواندهاید. تکرار مکررات درباره موضوعی، اگر برای تصمیمگیران مهم نباشد، بیفایده است. اما چون تحریم بر خلاف آنچه تبلیغ میشود نعمت نیست و رفع تحریم، رابطه مستقیمی با رفاه مردم دارد، تکرارش حداقل باعث میشود حسرت نخوریم که کاش بیشتر میگفتیم. این بار از اینجا شروع کنم که گزارش جدید مکینزی که معتبرترین شرکت مشاور مدیریت جهانی است نشان میدهد با وجود توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، اوج تقاضا برای نفت در سال 2029 و اوج تقاضا برای گاز در سال 2037 خواهد بود. در این گزارش همچنین آمده که تاثیرات درازمدت ویروس کرونا روی بازار نفت، حداکثر تا چهار سال دیگر از بین خواهد رفت و اوضاع عادی میشود. البته از سال 2030، وزن اصلی تولید انرژی در جهان از انرژیهای فسیلی به سمت انرژیهای تجدیدپذیر میرود ولی باز هم تا سال 2035 طول میکشد که وزن اصلی انرژی جهان روی دوش انرژیهای تجدیدپذیر بیفتد. این، هم خبر خوبی است و هم خبر بد. خوب است چون نشان میدهد هنوز فرصت داریم بخشی از تقاضای نفت و گاز جهان را با عرضه نفت و گاز خود تامین کنیم و خبر بدی است از این جهت که فرصت زیادی نداریم. از سال 2030 تقاضا برای نفت کمکم کاهش مییابد و این درحالی است که ما هنوز میادین نفتی توسعهنیافته زیادی داریم. از سال 2037 هم تقاضا برای گاز از اوج به پایین میآید و ما هنوز میادین توسعهنیافته گازی زیادی هم داریم. ما سومین ذخایر غنی نفتی جهان و دومین ذخایر غنی گازی جهان را داریم و از هر منظری که نگاه کنیم باید حضور تاثیرگذارتری در بازارهای جهانی داشته باشیم. اما بین صادرکنندگان گاز جهان جایگاه قابل اعتنایی نداریم و به جز صادرات به ترکیه و عراق، مشتری دیگری نداریم.
در نفت هم که اسیر تحریم هستیم و اگر تحریم نباشیم هم به زحمت به تولید چهار میلیون بشکه در روز میرسیم. درحالیکه توان تولید و صادرات ایران در گاز و نفت به مراتب بیش از اینهاست. مشکل دو چیز است. اول، تحریم که نه فقط مانع فروش و صادرات به ویژه در حوزه نفت است، بلکه مانع جدب سرمایهگذاری و فناوری خارجی برای توسعه میادین و افزایش تولید است. باید تحریم لغو شود و چشمانداز مثبتی برای سرمایهگذاران خارجی ایجاد شود تا شرکتهای خارجی بیایند و برای افزایش تولید سرمایهگذاری کنند. بارها گفته شده ما نیازی به شرکتهای خارجی نداریم. کسی منکر توان داخلی نیست. من خودم از دهها شرکت داخلی و دانشبنیان بخش خصوصی دیدن کردهام که تجهیزاتی در حوزه نفت و گاز میسازند که قبلا یا در ایران ساخته نمیشد، یا تنها به روش مهندسی معکوس ساخته میشد. اما امروز در ساخت بسیاری از تجهیزات خودکفا شدهایم. در این موفقیتها تردیدی نیست اما مشکل آنجاست که سرمایه و فناوری ما برای توسعه این حجم از میادین نفت و گاز کافی نیست. مثلا شرکتهای داخلی، میادین نفتی را توسعه میدهند اما چه تعداد میادین را و با چه ضریب برداشتی؟ به همین دلیل است که نیاز به سرمایه و فناوری خارجی داریم. مانع دوم، فقدان برنامه جامع برای بخش انرژی کشور است. هنوز تکلیف ما با صادرات نفت و گاز مشخص نیست. هنوز برخی مسوولان و تصمیمگیران ما نمیدانند که مخالفت با اتکای بودجه جاری به نفت، به معنای نادیده گرفتن این ثروت نیست و تلاش برای افزایش تولید و صادرات، مغایرتی با برنامههای توسعه کشور ندارد. هنوز، نه نقشه راه برای انرژی کشور داریم و نه میدانیم چگونه میتوانیم این ثروت خدادادی را به سرمایه ماندگار برای نسلهای آینده تبدیل کنیم و رفاه به مردم هدیه دهیم. چون برنامه نداریم، چارچوب روشن و جذاب قراردادی برای جذب شرکتهای خارجی هم نداریم و همین میشود که اگر تحریم هم نباشیم، برای تعریف شکل قرارداد دچار سردرگمی هستیم!
خلاصه اینکه گزارش مکینزی نشان میدهد برای افزایش تولید و صادرات نفت و گاز و کسب درآمد برای رفاه مردم، هنوز هم دیر نشده؛ البته اگر برایمان مهم باشد و قدر فرصتها را بیشتر بدانیم.