به گزارش سایت خبری پرسون، علی اشرف صادقی زبانشناس در مصاحبه ای با روزنامه ایران گفت: در پی ریشه گرفتن شبکههای مجازی و فرهنگ ویژهای که چیره بر این اجتماع است، دغدغه برخی فرهیختگان که غم زبان فارسی را میخورند، یافتن پاسخ این پرسش است که «آیا سبک خاص نوشتار و گفتار فارسی در فضای مجازی در درازمدت، جایگاه زبان و خط فارسی معیار را تنزل خواهد داد؟» در این باره نگرشهای متفاوتی وجود دارد؛ برخی معتقدند این تغییر سبک و سیاق نوشتار، آغاز قطع ارتباط فرهنگی با متون کهن و سرچشمه تنزل «سواد نوشتاری» است.
گروهی برآنند که از ظرفیتهای بسیار بالای فضای مجازی برای توسعه خط و زبان فارسی میتوان استفاده کرد و شماری یقین حاصل کردهاند که این خط و زبانِ تازه مرسوم شده، مانند لهجه و گویشی است که هریک از ما در مناسبات خصوصی و اجتماعیمان از آن استفاده میکنیم اما در جایگاه رسمی، همگی به زبان معیار سخن میگوییم و به خط معیار مینویسیم و هیچ یک هم به دیگری آسیب نمی رساند. حتی زبانشناسان هم، هنوز بر این موضوع متفقالقول نشدهاند. علیاشرف صادقی، زبانشناس، استاد بازنشسته دانشگاه تهران و چهره ماندگار حوزه ادبیات که اکنون عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مؤلف کتابهایی چون «تکوین زبان فارسی»، «مسائل تاریخی زبان فارسی» و «فرهنگ املایی خط فارسی» است گلایه میکند از اینکه «چنانکه شایسته زبان و خط و ادبیات فارسی است، در آموزش و پرورش ما به آن توجه نمیشود؛ آخرین درسی که به آن اهمیت داده میشود، ادبیات فارسی و درس انشا است.
زبان و خط و ادبیات فارسی در کشور ما همچون طفلی یتیم و بیسرپرست است که متصدی و مسئول مشخصی ندارد. اگر بخواهیم شاخص اطلاع از زبان و ادبیات فارسی را طی ۱۰۰ سال اخیر اندازهگیری کنیم، بیشک درمییابیم که بهطور مداوم در مقام پایینتری نسبت به گذشته قرار گرفتهایم.»
جناب دکتر صادقی، در مقام یک زبانشناس که دغدغهمند زبان فارسی هستید و در این حوزه فعالیتهای متعددی داشتهاید، حال زبان فارسی در شبکههای مجازی را چگونه ارزیابی میکنید؟
...بسیاری از این کاربران آگاهی کمی از سیر زبان و خط فارسی و تاریخ تحولات آن دارند و فکر میکنند براحتی میتوان هر تغییری را در زبان و خط ایجاد کرد؛ حال آنکه خط و زبان، قواعد خودش را دارد. حتی دانشجویان رشته ادبیات فارسی در مقطع دکتری هم با نثر شکسته برایم پیام میدهند که من به آنان معترض میشوم.
در مقابل این عده پر تعداد، کاربران محدودی هم در فضای مجازی هستند که بواقع از خط و زبان فارسی پاسداری میکنند. متأسفانه زبان و خط فارسی متصدی و مسئول مشخصی ندارد. هیچ نهادی نیست که اصولی را برای استفاده از زبان و خط فارسی برای رسانهها و فضای مجازی مدون کند.
مگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی، که خود شما هم عضو آن هستید، متصدی این امر نیست؟
در واقع فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی باید این امر را تحت نظارت بگیرد اما فرهنگستان، اغلب برای اندیشمندان و استادان دانشگاه برنامهریزی میکند؛ برای آنانی که میخواهند کتابهای علمی را از زبانهای بیگانه به فارسی ترجمه کنند اصطلاحات علمی فارسی وضع میکند و به رسانهها و فضاهای مجازی به هیچوجه نمیپردازد.
برخلاف شما که معتقدید سبک خاص خط و زبان فارسی در فضای مجازی در درازمدت جایگاه خط و زبان فارسی معیار را تنزل میدهد و این تغییر خط سبب قطع ارتباط فرهنگی ما با گذشتگان و متون کهن میشود، گروهی معتقدند این خط و زبان مانند لهجه و گویشی است که در جامعه بدان سخن گفته میشود و خط و زبان رسمی و معیار را تحتالشعاع قرار نمیدهد. نظر شما درباره چنین اظهارنظرهایی چیست؟
در مدرسههای ما درباره خط، زبان و ادبیات فارسی بسیار اهمال میشود. در آموزش و پرورش ما چنان که شایسته زبان و خط و ادبیات فارسی است، به آن توجه نمیشود؛ آخرین درسی که به آن اهمیت داده میشود، ادبیات فارسی و درس انشا است. تأکید و تمرکز اغلب خانوادهها بر دکتر و مهندس شدن دانشآموزان و دانشجویانشان و دروس متعلق به این رشتهها است.
زبان و خط و ادبیات فارسی در کشور ما ولی و سرپرستی ندارد و همچون طفلی یتیم و بیسرپرست است. این مسأله، موضوعی ریشهای است. نه تنها فضای مجازی باید اصلاح شود، در مدارس نیز املا و انشا باید از پایه، بسیار جدی گرفته شود. در زمانی که ما مدرسه میرفتیم، معلمان ادبیات ما برای نوشتن انشا مقیدمان میکردند که آثار نویسندگان خوشقلم فارسی را بخوانیم و بعد انشا بنویسیم. برای مثال معلم دبیرستان من، ما را مکلف کرده بود که دو کتاب «اندیشه» و «آیینه» را از محمد حجازی بخوانیم تا در نوشتارمان از آنها الگو بگیریم و با دیدن واژگان جدید در اثر مطالعه مداوم، املایمان هم ارتقا پیدا کند؛ البته حقوق معلمی آن روزگار معیشت معلمان را تأمین میکرد و از آنان انسانهای مسئول و متعهد نسبت به فرزندان، فرهنگ، خط و زبان و ادبیات سرزمینشان میساخت.
شاید معلمان امروزی بیشتر غم نان داشته باشند تا دغدغه خط و زبان. اغلب دانشآموزان امروزی املا و انشایی ضعیف دارند؛ نه کتاب چندانی میخوانند که با اندیشههای نو و سبکهای خوب آشنا شوند و دایره واژگانشان گسترده شود؛ نه املای کلمات را بدرستی میدانند؛ چون چشمانشان به نوشتارهای نادرست عادت کرده است.
بسیاری از این غلط نوشتهها به عمد است؛ بهعنوان مثال «عایا» بهجای «آیا»، «اسن» به جای «اصلاً»، «لتفن» بهجای «لطفاً» حتی گاهی کاربران جوانتر به طنز، جملاتی از این دست میگویند که «سابون با سین هم کف میکند؛ چرا باید با صاد بنویسیم؟» یا «خاهش، هم کارم را راه میاندازد. واوش اضافه است.» یا «فینگلیش مینویسیم تا دیگر بر غلط و درستمان زوم نشود.» شما در اینباره چگونه میاندیشید؛ آیا همین که مفاهیم منتقل شود، کافی است یا صورت نوشتاری و ظاهری واژگان نیز باید رعایت شود؟
به این دست از افراد باید گفت شما بروید زبان انگلیسی را ببینید که چند کشور پیشرفته دنیا به آن زبان صحبت میکنند و مینویسند؛ آیا هیچ کدام از افراد بریتانیایی یا امریکایی یا استرالیایی مجاز هستند املای کلمات را عوض کنند؟ آنان حتی در فضای مجازی هم مجاز به این کار نیستند. نه تنها در زبان انگلیسی چنین است بلکه آلمانی زبانان و فرانسوی زبانان هم بسیار به خط و زبانشان اهمیت میدهند.
حتی افرادی با تحصیلات کم هم خط خود را بخوبی حفظ میکنند و املا و ساختار زبانشان را بدرستی میدانند و دستور زبانشان را رعایت میکنند. در کشور ما متأسفانه این امر در حال عقبگرد است؛ اگر بخواهیم شاخص اطلاع از زبان و ادبیات فارسی را طی ۱۰۰ سال اخیر اندازهگیری کنیم، بیشک درمییابیم که بهطور مداوم در مقام پایینتری نسبت به گذشته قرار گرفتهایم.
فکر میکنید بیتوجهی به زبان فارسی از کجا ریشه میگیرد؟
در کشورهای غربی به هیچوجه این گونه نیست که آموزش و پرورش و خانوادهها بر رشتههای پزشکی و مهندسی تمرکز داشته باشند و بازماندگان از این رشتهها به اجبار به سمت علومانسانی سوق داده شوند. به همین دلیل است که شاهد هستیم در کشورهای اروپایی بسیاری از نوابغ با استعدادهای بالا بدون هیچ مانع و مخالفتی اگر علاقهمند هستند، بهعنوان مثال اسلامشناس و ایرانشناس میشوند و خانواده و نظام آموزشی و جامعه، مانع انتخاب آنان نمیشوند.
از همین رو است که بسیاری از کتابهای تحقیقی ما را آنان نوشتهاند. بهعنوان مثال ببینید در کشورهای آلمان و فرانسه چقدر شرقشناس درجه یک وجود دارد که درباره زبان و ادبیات، درباره خط و تاریخ و دین ما و دیگر کشورها کتاب نوشتهاند و تحقیقهای برجسته انجام دادهاند.
نسل جدید که کاربران اصلی فضای مجازی هستند این گونه توجیه میکنند که «زبان باید به سمت سادهنویسی و نزدیکی گفتار و نوشتار برود؛ چه اشکالی دارد اینچنین «خاهش» کنیم؟» بهعنوان یک زبانشناس چرا چنین توجیهی برایتان قابل قبول نیست؟
فرهنگستان زبان و ادب فارسی سادهنویسی و نزدیکی گفتار و نوشتار را انجام داده است؛ عدهای از استادان و متخصصان خط و زبان فارسی را جمع کردند، که من هم سرپرست این گروه بودم و یک دستور خط فارسی تهیه شد؛ که اساس آن، حفظ املای فارسی بود و مقرر شد که نباید به تاریخ املای فارسی خدشهای وارد شود. همانطور که زبانهای مهم دیگر مثل فرانسه، انگلیسی، آلمانی و... هم به این اصل پایبندند.
در این زبانها نیز اگر تلفظ یک واژهای در طول سدهها تغییر کرده باشد، همان املای قدیم حفظ میشود. به همین دلیل است که واژهای مثل خواهر را ما با «واو» مینویسیم؛ چرا که تا چند قرن پیش «واو» آن تلفظ میشد. ما در حال حاضر میگوییم: «میشه»، «میره»، «میگه» ولی «میشود»، «میگوید» و «میرود» مینویسیم؛ چون پیشتر این گونه تلفظ میشد و بهدنبال تنبلی و کمکوشی، این تغییرات در زبان ایجاد شده است. در نتیجه ما نمیتوانیم بهطور دائم خط مان را در ارتباط با تغییراتی که در زبان پیش آمده، تغییر دهیم. آن وقت دیگر متون قدیم فارسی و تاریخ تحولات فرهنگمان را درک نمیکنیم و نمیتوانیم از آن استفاده کنیم و بخوانیم.
خط، همیشه تاریخی است. خط، نمودار تاریخ تحول زبانفارسی است و نباید با تحولات زبان تغییر کند. از این رو، قواعدی که فرهنگستان تدوین کرد، مبنای کتاب «فرهنگ املایی خط فارسی» شد که من تدوین کردم و در آن، فهرستِ بیش از سی هزار واژه بر پایه دستور خط فارسی را آوردهام و چندین بار هم تجدید چاپ شده است. بسیاری از ناشران و ویراستاران نیز آن را مبنا قرار دادهاند. در سالهای اخیر دوباره فرهنگستان، کمیسیون دیگری برای بررسی خط فارسی تشکیل داد و این کمیسیون هم کارش را به اتمام رساند و فرهنگستان با بازخوردهایی که از جامعه گرفت، دستور خط مفصلتری تدوین کرد.