یادداشت وارده؛

مملکت از قرن نوزده تا بیست و یک

یادداشت/ واکسن ‌زدن در این مملکت از قرن نوزدهم شروع شده است و قبله‌ی عالم در پاریس با لوئی پاستور دیدار کرده و انستیتو پاستور ایران قدمتش به یک قرن می‌رسد (قبل از کودتای رضاخان) و خیلی قبل از اینکه در این مملکت مشروطه و مشورت ‌خانه و عدالت‌ خانه پا بگیرد واکسن‌ زدن شروع شده است. آن ‌وقت باید هنوز ما در زمانی که نیاز حیاتی به واکسن داریم تا این حد ناتوان و ناکارآمد باشیم؟

تصویر مملکت از قرن نوزده تا بیست و یک

سایت خبری پرسون-گوشه‌ای از وضعیت مملکت در ایران قرن نوزدهم را می‌توان از شرح احوال ناصرالدین‌شاه فهمید. یک ایران بود که برای یک شاه خدمت می‌کرد. او خوش بود با اهل و عیالات و خدم و حشمش.
قبله‌ عالم صبح از خواب برمی‌خواست حمام می‌کرد لباس می‌پوشید و به اطراف دارالخلافه اسب می‌راند و در جایی که از قبل مشخص شده بود به ناهار می‌افتاد.(به ناهار افتادن اصطلاح خودش است). معمولا یوزباشی و میرشکار و مچول‌خان و ملیجک و اعتمادالسلطنه و ... هم یا قبل یا بعد از شاه روان بودند. بعد از ناهار قبله‌ عالم تیر می‌انداخت به سمت شکاری که به طرفش رم داده بودند. می‌خورد یا نمی‌خورد. غروب می‌شد. خلوت می‌کردند چند نامه را پاسخ می‌داد و به حرمسرا می‌رفت و باقی قضایا.

یک شاه قاجار بود و یک مملکت که به قبله‌ عالم خدمت می‌کرد تا هم به او خوش‌بگذرد و هم به بهترین نحو بر رعایا پادشاهی کند!

سازمان حکومت در بقیه‌ مملکت هم کمابیش بر همین مدل اداره می‌شد. در خوزستان شیخ خزعل. در کرمان فرمانفرما. در مشهد نایب‌التولیه. در اصفهان ظل‌السلطان. در تبریز ولیعهد. در بجنورد سردار مفخم، در قائنات امیرعلم خان و... مهم این بود که سور و سات این عده‌ معدود به‌راه بود اگر که مملکت در فقر و تباهی و تریاک می‌سوخت و با اشغال و لشگرکشیِ روس و انگلیس به فلاکت یا تجزیه و آشوب افتاده بود. البته بسیاری از بنیانهای نوسازی ایران هم در همین دوره و بوسیله‌ همین اشراف گذاشته شد. بعضاً بی‌خاصیت نبودند و بین آنها خدوم و شریف و آزاداندیش کم نبودند!

با احترام بسیار به زحمات کادر درمان در سراسر مملکت که سنگ تمام گذاشته‌اند،
معذلک

در فقره‌ واکسن، وزارت بهداشت ما حکم قبله‌ عالم را یافته آنهم از نوع قرن نوزدهم!

چند دُز واکسنی که شرکتها اشانتیون داده‌اند یا مرحمت فرموده‌اند، قبله‌ عالم به خودش و ابواب‌جمعی‌ش زده است. اگر سرریزی دور آمده هم اقربا و احبا را صدا زده‌اند.

انگار نه انگار که بشر به قرن بیست‌ویکم وارد شده است و چرتکه منسوخ شده بجایش ماشین حساب آمده، تلفن از زمان مرحوم گراهام بل تا زمان حال تحولاتی شگرف کرده و ایضاً در قرن قبل وسیله‌ای به نام کامپیوتر اختراع شده که برنامه‌ها و نرم‌افزارهای بسیاری برای رتق و فتق امور ملک و ملت و مملکت در آن و بر آن و برای آن نوشته شده که می‌شود یک میلیارد و سیصد و هشتاد میلیون نفر را در کشور دوست و برادر و هم‌پیمان چین کمونیست در پلک بهم‌زدنی تحت برنامه برد. ترافیک نیویورک را از هند کنترل کرد و ایضا یارانه‌ هشتاد میلیون ایرانی را با یک بسم‌الله به حسابشان ریخت و ردشان را از روی تلفن همراهِ خاموش، زد!

عالی‌مقامان؛
جهان به قرن بیست و یکم وارد شده است. بیخ گوشتان همین امارات را نگاه کنید که امت آریایی اسلامی 24 ساعته عکس شیخ‌زاید را می‌گذارند که در مجمعه‌ مسی، کشمش پلو با مرغ می‌خورد بدون قاشق و چنگال، و عکس پیکان را می‌گذارند که خیامی‌ها آنرا به شیوخ می‌فروختند تا بردارند به دهاتشان ببرند و عکس بیابان لم‌یزرع را می‌گذارند که دبی همینجا بوده است که الان برج خلیفه است.

چهارتا واکسن‌زدن با یک وزارتخانه‌ عریض‌وطویل مگر چقدر کار و زحمت داشت و چقدر سخت بود؟

مگر شما دکترهایتان را نمی‌شناسید؟ تلفن‌شان را ندارید؟ آدرس مطبشان را ندارید؟ خودتان به آنها پروانه نداده‌اید؟ اداره‌ مالیات از آنها مالیات نمی‌گیرد؟ بازرس شما از مطب آنها مرتب بازدید نمی‌کند؟ مگر شماره‌ نظام آنها را ندارند؟ مگر بدهی‌هاشان به سازمان نظام پزشکی مرتب وصول نمی‌شود بی یک قران تخفیف!

چطور الان که طبق مصوبات خودتان باید به آنها در خط اول واکسن بزنید پیدایشان نمی‌کنید؟

پس این واکسن‌ها را به چه کسانی زده‌اید که ازینها بیشتر در معرض خطر هستند؟

جالب اینکه دستکم واکسن‌زدن در این مملکت از قرن نوزدهم شروع شده و قبله‌ عالم در پاریس با لوئی پاستور دیدار کرده و انستیتو پاستور ایران قدمتش به یک قرن می‌رسد (قبل از کودتای رضاخان) و خیلی قبل از اینکه در این مملکت مشروطه و مشورت‌خانه و عدالت‌خانه پابگیرد واکسن‌زدن شروع شده است. آن‌وقت باید هنوز ما در زمانی که نیاز حیاتی به واکسن داریم تا این حد ناتوان و ناکارآمد باشیم؟

محمد حسین غیاثی

280133

سازمان آگهی های پرسون