به گزارش سایت خبری پرسون، اسفندماه 1379 مجلس شورای اسلامی، ماده واحده قانون تشکیل بنیاد فرهنگی و هنری رودکی را به تصویب رساند که طبق آن به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اجازه داده شده بود از طریق ادغام واحدهای تالار رودکی و مجموعه فرهنگی آزادی نسبت به تشکیل بنیاد فرهنگی و هنری رودکی به صورت مؤسسه عمومی غیر دولتی و زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام کند. بدین ترتیب با تشکیل عملی بنیاد رودکی در سال 1382، مجموعه برج آزادی از وزارت ارشاد منتزع و به بنیاد رودکی واگذار شد.
سپس هیأت وزیران در 5 مردادماه 1384 مصوب کرد که با توجه به تبدیل مجموعه فرهنگی آزادی به مرکز فرهنگی و هنری انقلاب اسلامی (موزه انقلاب) کلیه دستگاههای اجرایی مکلفاند با همکاری بنیاد فرهنگی هنری رودکی ترتیبی اتخاذ نمایند تا فعالیتهای برجسته و عمده خود را به صورت ماکت و نمودارهای تصویری در این مرکز به معرض تماشا و نمایش عموم بگذراند
همزمان با فرارسیدن موعد تحویل سال 1400 شمسی معاونت فرهنگی هنری شهرداری تهران با کمک نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران اقدام به شلیک توپ در مجاورت برج آزادی تهران کردند. در رابطه با جزئیات این اتفاق، محمد رضا جوادی یگانه، معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، علت شلیک توپ در میدان آزادی در سال تحویل را یک «رسم طهران قدیم» دانست که در آغاز سال 1400 نیز اجرا شد.
پس از انجام این اتفاق، برخی کاربران شبکه های اجتماعی و نیز اعضای شورای شهر تهران نسبت به شلیک توپ و خسارت های احتمالی آن ابراز نگرانی کردند که بلافاصله با واکنش معاون فرهنگی شهرداری تهران رو به رو شد و جوادی یگانه در این باره مدعی شد که در این مراسم فقط صدای شلیک توپ پخش شد و اصلا شلیکی در عمل رخ نداد.
علی رغم اینکه به نظر می رسد مسئولان امر و مجریان این اتفاق نسبت به همه جوانب امر بررسی های لازم را انجام داده باشند، پس از گذشت 8 روز از زمان تحویل سال خبری مبنی بر تحمیل خسارت های جدی به برج آزادی به عنوان یک اثر ماندگار و تاریخی به واسطه شلیک 14 توپ رسانه ای شده است.
در مورد جزئیات این خبر توضیح اینکه حمید خاکباز ـ مدیر اجرایی مجموعه برج آزادی ـ به رسانه ها گفت: همانطور که میدانید در لحظه تحویل سال مراسمی در محوطه برج آزادی برگزار و شلیک توپ انجام شد. اما برای اجرای این مراسم هیچگونه هماهنگی با مجموعه فرهنگی هنری برج آزادی و بنیاد رودکی (متولی برج آزادی) انجام نشده بود و ما اساسا از موضوع بیاطلاع بودیم.
بنا بر گفته مسؤولان و راهنمایان برج آزادی، این مجموعه روز 30 اسفندماه 99 تعطیل بوده و هیچکسی داخل بنا حضور نداشته است.
اما در طبقه آخر برج که به بام منتهی میشود، ترکهای تازهای مشاهده شده است. در پی این موضوع تعدادی از خبرنگاران به دعوت و با همراهی مجموعه برج آزادی از این بنا بازدید کردند. این تَرَکهای تازه که مسؤولان برج و راهنمای مستقر در آن طبقه احتمال میدهند به ارتعاشات شلیک توپها ربط داشته باشد، در حاشیه پنجرههای ضلع غربی ـ در امتداد محلی که توپها مستقر شده بودند ـ دیده میشود. راهنمای طبقه آخر برج که تازه متوجه این ترکها شده بود، تایید میکند که این ترکها جدید هستند و احتمال دارد بر اثر ارتعاشات شلیک توپها ایجاد شده باشد. این ترکها تقریبا در اطراف سه پنجره میانی به وضوح قابل مشاهده است.
اما در وهله نخست، باید از متولیان برج آزادی ایراد بگیریم که از هیچ چیزی اطلاع نداشته و به وضوع از برگزاری چنین مراسمی اظهار بی خبری کرده اند که همین نشاندهنده مدیریت ضعیف و سوال برانگیز آنهاست.
در مرحله بعد باید کارشناسان ومهندسان با بررسی برج دریابند که آیا به واقع، این ترک ها فقط در زمان تحویل سال 1400 رخ داده و یا اینکه زمینه آن در برج وجود داشته است . اما ذکر این نکته ضروریست که برج آزادی تهران در 20 سال گذشته که تحت مدیریت مجموعه رودکی قرار دارد با اتخاذ تصمیمات عجیب و غریب مورد کم لطفی و آسیب های آشکار و پنهان بسیاری شده است که با بررسی ابتدایی کارشناسان امر، به راحتی گویای مطلب می باشد.
حمیدرضا حسینی پژوهشگر تاریخ ایران در این رابطه یادداشتی تحت عنوان« بیست سال شلیک بی صدا به برج آزادی تهران» در خبرگزاری برنا منتشر کرده است؛ که در بخشی از این مطلب می گوید:
«نگارنده متخصص سازههای معماری نیست و نمیتواند در اینباره که آیا شلیک چند گلوله توپ میتواند چنین پیامدهای فوری و نسبتا گستردهای داشته باشد، اظهار نظر کند اما دستکم دو دلیل برای ابراز تردید نسبت به دعاوی مطرح شده وجود دارد: اول اینکه چگونه میتوان از روی چند قطعه عکس فهمید که ترکهای موجود دقیقا پس از شلیک توپ و بر اثر شلیک بهوجود آمدهاند؟ دوم عکسها و شواهد متعددی وجود دارد که نشاندهنده وضعیت وخیم سنگها و کاشیهای برج آزادی طی ده سال گذشته هستند. برای نمونه، میتوان به عکسهای انتشار یافته استناد کرد که در روز جمعه 24 بهمنماه 1399 گرفته شدهاند و آسیبهای وسیعی را درون و بیرون برج آزادی به نمایش میگذارند. بنابراین حتی اگر ثابت شود که امواج حاصل از شلیک توپ، آسیبهایی را به برج وارد ساخته، بیشتر در جهت تشدید آسیبهای موجود بوده است تا تولید آسیبهای جدید.»
* اگر شلیک توپ مقصر باشد!
حال می رسیم به توپهای شلیک شده در زمان تحویل سال، گذشته از مدیریت بیست ساله بنیاد رودکی و آسیب های مانده بر جان برج؛ چگونه مدیریت چنین مجموعه ای از برگزاری و انجام اقدامات لازم جشن تحویل سال بی اطلاع است ؟به حتم این مراسم و ارتعاشات حاصل از آن بر تن رنجور برج آزادی تاثراتی داشته و یا خواهد داشت؛ باید این مدیریت را خطاب قرار دهیم که برای انجام چه اقداماتی، مجموعه تاریخی فرهنگی آزادی، تحت مدیریت شما قرار دارد؟ نه اینکه محافظت از این اثر مهمترین فعالیت شماست که اگر نباشد شما هم کاری دیگر باید بیابید؟ اولاً چرا و با کدام بررسی های علمی و دقیق مسئولان شهرداری تهران و نیز ارتش تصمیم گرفتند تا این اقدام خسارت بار را انجام دهند. به دیگر سخن ضرورت و اهمیت چنین رویدادی آن هم در مجاورت یک اثر ارزشمند و تاریخی چه بوده است؟
موضوع مهم دیگر این است که چرا در رقم زدن این اتفاق نسبت به استعلام و کسب اجازه از مراجع ذیصلاح و صاحب نظر مثل وزارت میراث فرهنگی و نیز مدیریت برج آزادی اقدامی صورت نگرفته است؟ و از دو سئوال بالا مهم تر اینکه حالا و با توجه به اثبات خسارت های وارده به برج آزادی کدام مسئولان و به چه شکل باید پاسخگو باشند و یا مجازات شوند؟ آیا اساساً می توان در ساختار اداری و اجرایی شهرداری تهران و دیگر نهادهای مرتبط مسیر و یا فرایندی برای جبران خسارت و نیز مجازات مدیران خاطی متصور شد؟!
بررسی سهل انگاری های کوچک و بزرگ اتفاق افتاده در جامعه انقدر اهمیت دارد تا مردم دریابند همه فعالیت ها وسهو گیری های مسئولان، پیگیری می شود. که غیر از این باشد، ترکهای کوچک افتاده بر تن اعتماد عمومی هموطنان با هیچ مرمتی به استواری روز اول نخواهد رسید. پس امید به پیگیری مجدانه در سال نو با رویکردی نو را انتظار می کشیم.