به گزارش سایت خبری پرسون، هادی خسروشاهین، پژوهشگر مسائل بینالملل در یادداشتی نوشت:
با گذشت ٥٠ روز از آغاز ریاستجمهوری بایدن، هنوز دولت جدید آمریکا از انجام اقدامات جدی در حوزه احیای برجام خودداری کرده است. در این بازه زمانی آمریکا به جز پس گرفتن درخواست خود برای فعال کردن اسنپبک و موافقت با آزادسازی برخی اموال بلوکهشده ایران در کره جنوبی، ژاپن و عراق و انتقال این وجوه به کانال سوئیس و رفع برخی محدودیتها برای هیات نمایندگی ایران در سازمان ملل، اقدامی جدی انجام نداده است. این در حالی است که ایران برای بازگشت به تعهدات هستهای خود خواستار تعلیق کلیه تحریمهای ایالاتمتحده شده است.
در مورد این درنگ بایدن میتوان حدس و گمانهایی را مطرح کرد و براساس همین حدسیات نیز به پیشبینی آینده دست زد.حدس اول این است که دولت بایدن در مورد سیاست ایران تردیدها و ابهاماتی دارد و احتمال میدهد که اگر آمریکا در بازگشت به برجام پیشقدم شود، ایران احتمالا درخواستهایی فراتر از تعلیق تحریمها را روی میز بگذارد؛ از جمله تعلیق تحریمهای غیرهستهای، درخواست غرامت برای عدماجرای ٣ ساله برجام توسط واشنگتن و حتی حذف مکانیزم ماشه. از همین رو سیاست ضرورت برداشتن قدم اول از سوی ایران را مورد پیگیری قرار میدهد.
آمریکا در این برهه زمانی بارها، اعلام کرده است تا زمانی که ایران به تعهدات خود بازنگردد حاضر به کاهش تحریمها و حتی صدور معافیت در این زمینه نیست و تنها کاری که انجام خواهد داد، تبادلات بشردوستانه محدود در قالب کانال سوئیس خواهد بود. حدس دوم از تاخیر در تصمیمگیری در واشنگتن، عدماجماع میان تیم بایدن در مواجهه با تهران است؛ در این چارچوب میتوان حداقل ردپای سه دیدگاه را در دولت دموکراتها جستوجو کرد؛ درحالیکه رابرت مالی و آرین طباطبایی از ضرورت بازگشت فوری آمریکا به برجام سخن میگویند، در مقابل وندی شرمن و جیک سالیوان خواستار لغو بخشی از تحریمها در قبال بازگشت ایران به برجام هستند؛ دیدگاه آنها بر این نظر مبتنی است که ایالاتمتحده نباید خود را در مذاکرات پسابرجامی کاملا خلع سلاح کند و به همین دلیل ضروری است بخشی از تحریمها حتی به قیمت از دست رفتن برجام حفظ شود؛ چراکه ترتیبات و بلوکبندیهای موجود منطقهای و فعال کردن مکانیزم ماشه، ایران را سرانجام برای انعقاد قرارداد جدید به پای میز مذاکرات خواهد کشاند. اما دیدگاه بلینکن، وزیر خارجه در میانه این دو قرار دارد و بر این باور است که اهرم تحریمها تا زمان بازگشت ایران به تعهدات سال ٢٠١٥ باقی میماند، ولی پس از آن و برای گشایش روزنه برای پیشبرد مذاکرات با تهران باید به حالت تعلیق درآید ضمن اینکه آمریکا میتواند در صورت عدمهمراهی ایران با مذاکرات آتی از اسنپبک استفاده کند یا تحریمها را بهصورت یکجانبه بازگرداند.
در این دیدگاه بر این مساله تاکید میشود که پس از احیای برجام باید گفتوگوهای منطقهای بلافاصله شروع شود و از این طریق محدوده نفوذ ایران را محدود کرد تا نظم منطقهای براساس مدل موازنه نیروها برقرار شود. حدس سوم در مورد درنگ بایدن این است که این دولت در این بازه زمانی تمرکز اصلی خود را بر اقناع مخالفان داخلی برجام در واشنگتن و همچنین منطقه قرار داده است؛ در حال حاضر به جز جمهوریخواهان، اسرائیل و سعودی و برخی چهرههای متنفذ حزب دموکرات، نظیر منندز رئیس کمیته روابط خارجی سنا و سناتور چاک شومر نیز با بازگشت آمریکا به برجام مخالف هستند.
بنابراین پروژه اقناع مخالفان زمانبر خواهد بود. با توجه به این سه مولفه باید گفت که اگرچه هدفگذاری بایدن احیای برجام و در صورت امکان اصلاح آن است، ولی این هدف را بهصورت کاملا محتاطانه و بهتدریج پیش میبرد. از همین رو در خوشبینانهترین حالت احیای کامل برجام در ماههای مه یا ژوئن رقم خواهد خورد ولی این پروسه میتواند آنچنان طولانی شود که دولت آینده ایران آن را در دست بگیرد. با این همه تا اینجای کار طرفین نشان دادهاند با وجود بدگمانی به یکدیگر حاضر به اقدامات تهییجی و تخریبی در این مسیر نیستند و حداقل تمایل دارند روزنه مذاکرات تا اطلاع ثانوی باقی بماند.