علی دهباشی و ایران فرهنگی

دکتر نصرالله پورجوادی در میانه دهه شصت خورشیدی مقاله‌ای درخشان با نام «ایران مظلوم» نوشت و در آن با تبیین تهاجم هویتی به کشور، مفاد و محتوای کتاب «سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی» را همچون مقدمه تجزیه کشور و حمله بیگانگان به ایران ارزیابی کرد.

به گزارش سایت خبری پرسون، حامد زارع در یادداشتی نوشت:

پورجوادی با برشمردن تحرکات فرهنگی پان‌ترکیست‌ها در دهه شصت، آنان را مسیٔول تجاوز فرهنگی به ایران‌زمین معرفی می‌کند و تلاش می‌کند به عنوان یک اندیشمند ایرانی از «ایران مظلوم» دفاع کند. این مقاله واقعا پراهمیت است و علاوه بر تجزیه‌طلبی ترکی، به دیگر تجزیه‌طلبان نیز اشاراتی می‌کند که بسیار خواندنی است. زمان نگارش این مقاله نیز نشان از شجاعت و تیزهوشی نویسنده دارد.

زمانی که هنوز طرح یکپارچه‌خواهی ایران و ملی‌گرایی چندان محلی از اعراب نداشته است و به قول جواد طباطبایی در آن زمان در ایران هر چیزی متولی‌ای داشته جز ایران! همه اینها را نوشتم که بگویم که اگر چه ایران ما مظلوم است، پای ظالم را نیز می‌شکند و دست متجاوز را قطع می‌کند. از سوی دیگر ایران ما اگر مظلوم است، مخدوم نیز به شمار می‌رود و سخاوتمندترین خادمان را در اختیار خود دارد. یکی از خادمان ایران، علی دهباشی است که از کنج بخارایی خویش در خیابان کاخ، مداوم‌ترین و پروپیمان‌ترین نشریه ایران را بسامان می‌کند.

دهباشی شبیه یک کوه است: محکم، باوقار، ایستاده در زمین سخت ایران و جان‌گرفته از فرهنگ و تمدن ایرانی. تجلیل از دهباشی که خود عمری را در تجلیل از بزرگان ایران، از عبدالحسین زرین‌کوب گرفته تا فریدون آدمیت، گذرانده است، همیشه فراموش شده است. اما او همچنان بی‌باکانه نشریه خود را منتشر می‌کند و شب‌های خویش را برپا! بخارا یکی از معقول‌ترین و وزین‌ترین ادای دین‌های مکتوب به فرهنگ و تمدن ایرانی است و علی دهباشی نیز در کانون این ادای دین، خاضعانه نشسته و کمر به خدمت ایران بسته است. دفتر کارش که همان دفتر بخارا است، پس از 24 سال که از نشر این مجله می‌گذرد نیز به یک ایرانِ کوچک تبدیل شده است.

جایی که دهباشی بخارا را تدوین، تصنیف و تالیف می‌کند، مینیاتوری از فرهنگ و تمدن ایران است. جایی سرشار از عشق به ایران. عشقی که نه تنها از تن و جانِ سردبیرِ بخارا در اسناد و اوراق مجله‌اش به منصه ظهور رسیده، بلکه بر در و دیوار محل کار دهباشی نیز جلوه‌گر شده است. از نقشه ایران تا نقاشی ایرانیان، از تصویر اندیشمندِ ایرانی تا تصوّرِ اندیشه ایرانی و از خلوتِ هنرِ ایرانی تا جلوتِ فرهنگ ایران در سرتاسر دفتر بخارا مستتر است.

دفتری که هر چقدر معرّفِ تمدّنِ ایران باشد، اما به ویژگی منحصر به فردِ دیگری که دارد شناخته می‌شود. در این بیست و چند سال دفتر بخارا جایی آرام و آسان برای دو گونه پرنده شده است. یکی با جان و جسور، دیگری بی‌جان فکور! جسمِ کبوتر و مجسّمِ جغد بیشتر فضای بخارا را در اختیار خود گرفته‌اند. اولی نشانِ روشنی از صلح‌طلبی است و دومی نماینده خِرَدورزی؛ دو ارزشی که دهباشی همه زمانه، خانه، خانواده خویش را با انتشار مجله و برگزاری شب‌های بخارا وقف آن‌ها کرده است. سرت سلامت آقای دهباشی. امیدواریم به به زودی به گوشه دلنشینتان در دفتر بخارا بازگردید و شمار سال‌های نشر مجله‌ را به نیم ‌قرن برسانید.

246420

سازمان آگهی های پرسون