به بهانۀ حمایت‌ نشدن از تیم فوتبال راهیان؛

وقت است از این «وقت‌کُشی» دست بردارید

یادداشت/ میزان اعتماد مردم کرمانشاه به مدیرانشان یک ویرانه تمام‌عیار است؛ مثل ساختمانی که کج بالا رفته است و دیر یا زود تمامش پایین می‌ریزد. شاید برگرداندن تیم راهیان از سوی مدیران استانی، از وسعت این بی‌اعتمادی بکاهد در غیر این ‌صورت به آن‌ها پیشنهاد می‌شود که در را پشت سرشان ببندند. با این میزان خردمندی در درک فضا کسی دلش برایتان تنگ نمی‌شود!
تصویر وقت است از این «وقت‌کُشی» دست بردارید

سایت خبری پرسون- هیچ ‌چیز برای یک کوهنورد دردناک‌تر از لحظه‌ای نیست که به چند قدمی فتح قله برسد و بعد یک طوفان، یک مصدومیت بدموقع یا یک غفلت و لیزخوردن او را ناکام بگذارد. راهیان تنها یک گام برای بازگشت به رقابت‌های لیگ دسته اول نیاز دارد؛ تیمی که جای خالی‌اش در ورزش کرمانشاه احساس می‌شود.

1)سلمان کریمی آدم را یاد کاراکتر «جان مک کلین» در فیلم جان‌سخت می‌اندازد؛ شخصیتی که به‌تنهایی در مقابل تبهکاران ایستاد و سرانجام پیروز شد. کریمی نیز 6 سال و تنها، دنبال بازگشت تیم راهیان به لیگ دسته‌اول بود. او در این سال‌ها، زخم نمک‌های زیادی خورد و کم‌محلی‌ها دید اما پا پس نکشید و درنهایت با حکم دیوان عالی، فدراسیون را محکوم کرد و حکم بازگشت تیمش را گرفت.

2) انگار برای مدیران کرمانشاه هم خبر بازگشت راهیان خیلی مهم نیست و خبر ندارند که این تیم دوباره به عرصۀ فوتبال برگشته است و سلمان کریمی وارث تیمی تنها شد؛ تنهای تنهای تنها.

3) هوشنگ بازوند را یکی از مدیران باهوشی می‌دانند که روابط سیاسی و کاری‌اش را افشا نمی‌کند و بسیاری از ارتباطات با محافل سیاسی را زیرپوستی انجام می‌دهد. او بارها برای خرید یک تیم فوتبالی با چهره‌های گوناگون دیدار کرده اما همیشه ناکام مانده است.

4) استاندار کرمانشاه در ورزشی‌ها هواخواهان بسیاری دارد. برای او القاب گوناگونی ساخته‌اند و لیدرهایی با تمام حنجره، نامش را روی سکوهای گُرگرفتۀ ورزشگاه‌ها و سالن‌های ورزشی استان فریاد می‌زنند. او میان طیفی از فوتبالی‌ها محبوب است و گرچه با رئیس هیئت فوتبال اختلاف‌هایی داشته و دارد، توانسته است با سیاست خاص خودش از میان شعله‌هایی که حتی یکی از آنها برای خاکسترکردن هر مدیری کافی است، ققنوس‌وار بگذرد.

تردیدی نیست که بازوند علاوه بر ادبیات غافلگیرکننده و اشتیاقش برای آوردن یک تیم فوتبالی به کرمانشاه به هر قیمتی، در تمام این سال‌ها از لابی‌های سیاسی هم بهره برده است. او این روزها در لابه‌لای حرف‌هایش در حال تلاش برای بازگشت تیم راهیان به لیگ دسته‌اول است. مردی که سیری‌ ناپذیر است و دوست دارد همه از او به عنوان فرشتۀ نجات ورزش و شاید تیم راهیان نام ببرند.

5) میزان اعتماد مردم کرمانشاه به مدیرانشان یک ویرانه تمام‌عیار است؛ مثل ساختمانی که کج بالا رفته است و دیر یا زود تمامش پایین می‌ریزد. شاید برگرداندن تیم راهیان از سوی مدیران استانی، از وسعت این بی‌اعتمادی بکاهد در غیر این‌صورت به آن‌ها پیشنهاد می‌شود که در را پشت سرشان ببندند. با این میزان خردمندی در درک فضا کسی دلش برایتان تنگ نمی‌شود!

6) اگر آنچه درمورد تلاش نزدیکان استاندار کرمانشاه برای خرید امتیاز تیم لیگ یکی گفته می‌شود حقیقت داشته باشد، می‌توان پذیرفت که شعار حمایت از تیم راهیان خیال‌بافی است. آیا باور کنیم که این‌همه ماجرا برای راهیان اتفاقی است؟ باور کنیم مدیرانِ ما انسان‌های ساده، خوش‌قلب، سلیم و مهربانی هستند که مثل شخصیت عروسکی پینوکیو همیشه گول گربه‌نره و روباه مکار را می‌خورند؟

بعید است با این تعلل، دل هواداران فوتبال را به دست آورند اما ادامۀ این روند هم جز دودکردنِ اعتماد مردم چه سودی دارد؟

شایعات زیادی دربارۀ نگاه عجیب مسئولان ارشد استان راجع‌به تیم راهیان به گوش می‌رسد؛ اما ترجیح می‌دهیم فعلاً در این مورد حرفی نزنیم ولی اگر حقیقت داشته باشد باید به آن‌ها گفت که انتخاب و تصمیم‌های چرب و شیرینتان مستدام!

سپهر نامدار

245085