به گزارش سایت خبری پرسون، مهدی پورقاضی/ رئیس سابق کمیسیون صنایع اتاق تهران در یادداشتی نوشت:
بعد از امضای برجام، انتظار روزگار ثمردهی برجام از راه رسید. خروج ترامپ از برجام نوع دیگری از انتظار را پیشروی ایران گذاشت و امروز اقتصاد ایران در انتظار احیای برجام است. امروز نقش انتظارات در اقتصاد و در ابعاد خرد و کلان بر هیچ اقتصاددان و غیراقتصاددانی پوشیده نیست. بهعنوان نمونه در اقتصاد خرد گفته میشود که انتظار از افزایش درآمد در آینده بر تقاضای حال مصرفکننده تاثیری مثبت دارد. تحلیلی مشابه از انتظار افزایش قیمت کالا در آینده برای تقاضای کنونی مطرح میشود. تاثیر اخبار خوب و بد که بر انتظارات تاثیر میگذارد از جمله مباحث دیگری است که بازارهای مختلفی ازجمله بورس و ارز را تحت تاثیر قرار میدهد. البته بحث انتظارت و تاثیر آن بر متغیرهای اقتصادی در همه اقتصادها کم و بیش مطرح است. بهعنوان نمونه روابط سیاسی و اقتصادی بین چین و آمریکا و تاثیرات این اخبار مثبت یا منفی بر بازارهای داخلی و جهانی را تجربه کردهایم. امروزه و در سالهای اخیر نقش انتظارات در اقتصاد کلان و بازارهای خرد را در اقتصاد ایران تجربه کردهایم.
از خروج آمریکا از برجام و نقش انتظارات و تاثیر آن بر بازار ارز به ویژه و سایر بازارها میتوان بهعنوان پاشنه آشیل تحولات اقتصاد ایران طی سالهای اخیر نام برد که تورم بالایی را به اقتصاد ایران تحمیل کرد. انتظارات طی این مدت شاید بالاترین تاثیر را داشت، به نحوی که اقتصاد ایران را میتوان اقتصاد منتظر حال حاضر جهان نامید. وقایع (داخلی و خارجی) مثبت و منفی زیادی اتفاق افتاد و اتفاقا هرکدام بر اقتصاد کلان و خرد و بازارهای مهمی چون مسکن، ارز، خودرو، طلا، سکه، اقلام خوراکی و... تاثیر گذاشت. سوالی که اکنون مطرح است این است که انتظارات چند درصد در اقتصاد ایران تاثیر داشته است؟ و معقول این است که چند درصد تاثیر داشته باشد؟پاسخی ابتدایی ولی مهم که میتوان ارائه کرد، این است که احتمالا هرچه نقش انتظارات بیشتر باشد و حساسیت بازاری به آن بیشتر باشد مدیریت آن بازار سختتر است. به عبارت دیگر باید بتوانیم بر انتظارات بازیگران اقتصادی (اعم از تولیدکنندگان، توزیعکنندگان، مصرفکنندگان و...) تاثیر داشته باشیم.
انتشار اخبار مثبت ولی بدون پشتوانه هرچند میتواند تسکینی بر بازاری خاص باشد، ولی در طول زمان گسترش اطلاعات واقعی و صحیح میتواند انتظارات را به سمت و سویی ببرد که مورد انتظار سیاستگذار نباشد. به همین دلیل اعتماد بازیگران اقتصادی نباید از سیاستگذار دچار خدشه شود.به نظر میرسد علاوه بر نکته مزبور باید به این موضوع هم اشاره کرد که مبانی تولیدی بازار داخلی کالای به خصوص و مورد تحلیل آیا وابسته به مبانی قوی داخلی هست یا خیر؟ این عاملی مهم تلقی میشود. اکثر بازارهایی که وابستگی بالاتری به ارز و واردات (چه در تولید و چه غیرتولید) دارند، به تبع آن انتظارات و شکلگیری آن تاثیری سریعتر، زودتر بر آنها دارد. احیای احتمالی برجام نیز اثرات خاص خود را در این بازارها خواهد داشت. همانطور که گفته شد نباید از سیاستگذار نزد بازیگران اقتصادی سلب اعتماد شود. در چنین مواردی توصیه میشود سیاستگذاران به جای اعلام سیاست بیشتر به فکر اعمال سیاستهای مناسب برای حرکت معقول اقتصاد به سمت جلو باشند. یعنی مناسبتر آن است که تا حد امکان میزان وابستگی اقتصاد به جای عوامل پیرامونی متوجه ظرفیتهای درونی شود.
در پایان لازم است به نقش پارامترهای غیراقتصادی تاثیرگذار بر انتظارات در اقتصاد ایران اشاره کرد که نحوه برخورد با این مشکلات و تعامل با بازیگران بینالمللی از جمله راهکارهای مناسب قابل توصیه است. به هر حال باید عوامل ایجادکننده انتظاراتی که اقتصاد را معطل نگه میدارد، به حداقل ممکن رساند.
منبع: دنیای اقتصاد