به گزارش سایت خبری پرسون، احمد عظیمیبلوریان در یادداشتی نوشت:
نخستین نکته شایان گفتوگو دراینباره، همزمانبودن سرعت گسترش بیماری کرونا و همکاری کشورهای پیشرفته برای رویارویی با آن است. این حالت فوریت و دستپاچگی در یافتن راه درمان و واکسیناسیون کرونا، در موارد پیشین بیماریهای جهانی مانند آبله، سرخک و... بروز نکرده بود. اکنون تقریبا همه کشورهای برجسته و متوسط در امور بهداشت و درمان، برای پیداکردن راههای درمان بیماران کرونا، ساخت و توزیع داروهای مربوطه و واکسیناسیون با یکدیگر همزمان همکاری و رقابت میکنند. این رقابت با مسائل سیاسی و اقتصادی نیز پیوند خورده است؛ بلوک شرق و بلوک غرب در گرفتن بازار مصرف دارو و واکسن به رقابت شدید پرداختهاند.نکته دوم، فروپاشی ساختار اقتصادی کشورهای جهان به دلیل محدودیتهای توصیهشده از سوی دانشمندان بهداشت عمومی است. بازتاب این فروپاشی منجر به متروکهشدن مراکز خرید یا «مال»های تجاری و فروشگاههای خصوصی در خیابانها و بازارها، بستهشدن نظام متعارف آموزشی از کودکستان تا دانشگاه، تعطیلی ادارات و سازمانهای دولتی و بخش خصوصی، توسعه دورکاری یا همان کار از راه ارتباطات الکترونیکی از خانه و بدون استفاده شدن ساختمانهای اداری هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی شده است.
این بههمریختگی نظام اقتصادی و اداری پیشین از یک سو موجب بیکارشدن بخش بزرگی از نیروی انسانی در بازار کار و کاهش درآمد کارمندان بخش خصوصی شده و از سوی دیگر موجب فقیرشدن همه کسانی که تا یک سال پیش با کسب درآمد، امور معیشتی خود را حتی به صورت بخورونمیر اداره میکردند. تنها چند حرفه از رونق بیشتر برخوردار شدهاند که عبارتاند از پزشکی و پرستاری، داروسازی و تولید مواد ضدعفونیکننده و ساخت ماسک و فروشگاههای آنلاین. گسترش فقر از سوی دیگر سطح تولید را در اقتصاد بهشدت کاهش داده است. مردم با کاستهشدن درآمدشان، حتی برای خرید مایحتاج روزانه خود نیز سرگردان شدهاند. این موضوع در ارتباط با کشور خاصی نیست، بلکه به یک پدیده جهانی تبدیل شده است. گسترش فقر مردم جوان تا میانسال را وادار به مهاجرت کرده است، ولی مقصد مهاجرت مانند گذشته روشن نیست؛ زیرا بسیاری از کشورها به دلیل همان فقر نسبی، از ورود مهاجران به کشور خود جلوگیری میکنند. به این ترتیب، کرونا علاوه بر کشتار انسانها در مقیاس وسیع و تاریخی، موجب فقر، بدبختی و سرگردانی بشر شده است. این روزها اخبار خودکشی ناشی از گرسنگی و فقر را در سراسر جهان میشنویم.
در کنار همه اینها، حرکتهایی در بخش خصوصی و دولتی کشورها آغاز شده است که تقریبا بیسابقهاند. در بسیاری از کشورهای غربی مانند ایالات متحده آمریکا، صاحبان رستورانها و کافهها از یک سو به مشتریان اجازه نشستن در رستوران را نمیدهند و سرویسدهی خود را محدود به غذای بیرونبر کردهاند، البته این حرکت به دستور مقامات بهداشتی ایالتها و شهرهاست، از سوی دیگر، از فرصت پیشآمده استفاده کرده و دست به تعمیر و بازسازی فروشگاه یا رستوران خود زدهاند. برخی از رستورانها که مورد علاقه خاص مشتریان خود هستند، با ایجاد چادر در پیادهرو، امکان استفاده از محیطی سربسته را با فاصلهگذاری بر پایه معیارهای بهداشتی فراهم آوردهاند؛ پدیدهای که تاکنون وجود نداشته است. فروشگاههای مورد علاقه مردم جلوی ورود همگانی مشتریان به فروشگاه را گرفته و شمار کمی را از روی نوبت به درون فروشگاه راه میدهند. حرکت میان راهروهای فروشگاهها یکطرفه شده، آنهم با فاصله معین؛ بهگونهای که هیچکس نمیتواند شانه به شانه مشتری دیگری گام بردارد.
پدیده دیگر، بههمریختن نظم ترافیک در ساعات شلوغی است. این حالت شلوغی را میتوان در بیشتر شهرهای ایران نیز مشاهده کرد. رفتوآمد به بازار، ادارات دولتی، شرکتها خصوصی، فروشگاهها و آموزشگاهها -از کودکستان تا دانشگاه- کلا دگرگون شده است.
در ارتباط با ادارات دولتی، دولتهای غربی بهویژه آمریکا گفتوگویی را آغاز کردهاند که هرگز در تاریخ پیشینه نداشته است. این گفتمان خود چند بُعد مختلف دارد: نخست اینکه متوجه شدهاند با تعطیلی ادارات و انجام کار از راه دور، بخشی از کارمندان هیچ نیازی برای تماس با یکدیکر ندارند. کسانی که ناچار به برقراری تماس هستند، میتوانند این کار را از خانه خود بهراحتی انجام دهند. حتی متوجه شدهاند با حذف برخی از کارمندان، صدمهای به خدمات آنها وارد نخواهد شد. اگر این امر واقعیت داشته باشد، چرا باید در فرهنگ عادی و کرونانزده چنان ترافیک شدیدی در شهرها برای رفتوآمد به اداره یا محل کار یا دفاتر خصوصی به وجود آید که هم محیط شهر را آلوده میکند و هم اعصاب و تندرستی کسانی را به خطر اندازد که در بامداد با استفاده از خودروی شخصی یا اداری یا عمومی سر کار بروند و عصر به خانه بازگردند؟ این گفتوگوها هنوز در آمریکا به جایی نرسیده، اما توجه به آنها برای ایرانیان ضروری است؛ زیرا شمار کارمندان دولتی در ایران نسبت به واحد جمعیت بیش از دو برابر کشورهای غربی است.
دولتها اکنون دارند این پرسش را در همه سازمانها مطرح میکنند که رفتوآمد روزانه علاوه بر افزایش ترافیک و آلودگی فضای شهر، کلا یک کار عبث است. به این ترتیب اگر بتوانند از همین روش ماندن در خانه برای انجام کارها استفاده کنند، به میزان درخور توجهی در هزینههای ساخت یا اجاره ساختمانهای اداری و آموزشی صرفهجویی خواهند کرد. حتی رستورانها و فروشگاهها میتوانند با هزینه بسیار کمتری، محصولات خود را با استفاده از سرویسهایی مانند «اوبر» به نشانی مشتری بفرستند و در هزینه ساخت سالن یا محل کار اداری صرفهجویی شایان توجهی داشته باشند.
چون هیچکدام از این حالتها در گذشته تجربه نشده است، بحثها و پرسشها تاکنون به نتیجه نهایی نرسیده است؛ بااینحال، امکان دارد به شکلی و تا میزان محدودی عملی شود.
کاهش رفتوآمد در شهرها علاوه بر صرفهجویی در موارد اشارهشده، چند امتیاز دیگر نیز دربر دارد که عبارتاند از کاهش مصرف سوخت خودروها، کاهش فشار بر نظام اتوبوسرانی و مترو، بالارفتن سطح و میزان تندرستی مردم شهرنشین (و روستانشین)، صرفهجویی در خرید و مصرف دارو و... .
به این ترتیب مشاهده میشود پدیدههای ناگهانی و هراسناک میتوانند در عین حال برای اداره جامعه آموزنده باشند و هزینههای اداره جامعه را هم در بخش دولتی و هم خصوصی، به صورت قابل ملاحظهای کاهش دهند. البته این موارد نهتنها از مسئولیتهای دستگاههای دولتی -چه در ایران و چه سایر جهان- نمیکاهد، بلکه راه را برای تفکر عمیقتر در اداره جامعه باز میکند. اینگونه ارزشیابی در بروز و گسترش بیماریهای همهگیر در گذشتههای دوردست اتفاق نیفتاده است؛ زیرا بیشتر مردم در آن ادوار روستانشین یا ایلاتی بودند. در میان دولتها هم مبادلات فکری و سیستمهای اینترنتی مانند امروز وجود نداشته است.
منبع: شرق