به گزارش سایت خبری پرسون، عابد اکبری، کارشناس مسائل اروپا در یادداشتی نوشت:
میراث این سیاستمدار، اهمیت تاریخی بسیاری دارد که بسته به اینکه چه کسی و در چه جایگاهی به او نگاه میکند ممکن است مثبت یا منفی تلقی شود، باوجوداین، دشمنان مرکل نیز با خروج بازیگری قَدَر مانند او از بازیهای زنده سیاست جهان، جای خالیش را احساس میکنند. جالب اینجاست که مرکل پس از تمامی فرازونشیبهایی که در حیات سیاسی خود با آنها روبهرو بوده، خود فقط امیدوار است که کتابهای تاریخ یک چیز درمورد او بگویند: «مرکل سعیاش را کرد». این روزها و پس از برگزاری انتخابات درون حزبی دمکرات مسیحی در آلمان که مرکل چهره شاخص دو دهه اخیر آن به شمار می رود بحث بر سر جانشینی آنگلا مرکل در پست صدراعظمی آلمان بسیار شدت یافته است. در این گزارش نگاه کوتاهی خواهیم داشت به جانشینان احتمالی آنگلا مرکل.
آرمین لاشت
لاشت تجربه ی فرمانداری در پرجمعیت ترین ایالت آلمان را دارد. پیام ناگفته وی مرکلیسم است و به نظر نمیرسد هیچ گونه تغییر ناگهانی در سیاست داخلی و خارجی آلمان شاهد باشیم. او می گوید به دلیل مشاهده «این همه خشونت و این همه خشم» در آلمانِ امروز، هدف اصلی اش «انسجام اجتماعی» است. از نظر مردم، او کاندیدایی است که راه خانم مرکل را ادامه خواهد داد. پرفسورنیدرمایر (کارشناس سیاست در دانشگاه آزاد برلین) درباره سیاست لاشت میگوید: «در مورد پناهندگی، سیاست او خیلی به سیاست خانم مرکل نزدیک است.» به اعتقاد او، لاشت «بیشتر قادر خواهد بود با حزب سبز ائتلاف کند.»
حزب اتحادیه دموکرات مسیحی به کمک ائتلاف با حزب سوسیال دموکرات، کشور را اداره میکند ولی از لحاظ ملی گرایی، حزب سوسیال دموکرات، به سرعت حامیان خود را از دست داده. اما حزب سبز توانسته موقعیتش را محکم تر کند و احتمال ائتلاف حزب دموکرات مسیحی با این حزب، در آینده بسیار زیاد است.
بنابراین احتمال می رود، اگر لاشت در انتخابات سپتامبر امسال جای آنگلا مرکل را بگیرد، راه و روش مرکل تا حدود زیادی در آلمان ادامه خواهد یافت.
فریدریش مرتس
او حقوق دان و مشاور حقوقی شرکت های بزرگی است که در بیشتر نظرسنجیها پیشتاز است، اما برد او میتواند باعث گسیختگی در حزب شود. طرفداران مرکل به دلیل پایان دادن به میراث مرکل، روی خوشی به او نشان نخواهند داد. از سوی دیگر با انتخاب سیاستمدار محافظهکاری که سوابق فعالیتهای تجاری و دیدگاههای اجتماعیاش بحثبرانگیز است، ائتلاف حزب دمکرات مسیحی با حزب سبز آلمان به مانع بزرگی بر خواهد خورد.
مرتس مبارزات انتخاباتی خود را با تکیه بر آتلانتیسم و اقتصاد بازار آزاد آغاز کرد، او هم میخواهد به نوعی ادامه دهنده مسیر مرکل باشد، هم معتقد است که مسیر توسعه آلمان بسیار کند شده است. بنابراین، باید هر دو روش را همزمان دنبال کرد.
مرتس، اخیرا در مصاحبه ای از همکاری نزدیکتر اتحادیه اروپا با ترکیه و بعد از آن با روسیه پشتیبانی کرد و خواهان روابط تجاری نزدیکتر اتحادیه اروپا با کشورهایی مانند ترکیه و روسیه شد. او عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا را ناممکن دانست.
مرتس معتقد است فضای اقتصادی اروپا باید گسترش یابد تا بتواند ورود کشورهایی مانند ترکیه را «به بازار داخلی اروپا» امکانپذیر سازد، حتی اگر این کشورها عضو اتحادیه اروپا نباشند؛ او چنین چشم اندازی را برای روسیه نیز قابل تأمل دانست. مرتس تصریح کرد که عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا حتی در درازمدت هم ناممکن است، اما روابط تجاری را میتوان و باید گسترش داد. او همچنین اعتقاد دارد پیمانی که با بریتانیا برای دوران پس از برگزیت منعقد شده، میتواند الگویی برای گسترش روابط تجارتی اروپا باشد.
همچنین مصاحبه مطبوعاتی مرتس که به تازگی در اشپیگل آنلاین منتشر شده، نشان دهنده سرسختی او در برابر پناه جویان سرگردان مانده در یونان و بوسنی وهرزگوین است او همچنین قول داده جلوی مهاجرت های غیر قانونی را بگیرد.
مارکوس سودر
سودر یکی از حامیان سرسخت سیستم توزیع فدرال آلمان در ایالت باواریا به عنوان دومین ایالت ثروتمند آلمان بود. این سیستم با هدف کمک ایالتهای ثروتمند به ایالتهای کمتر ثروتمند ایجاد شده است و میتوان آن را ماحصل نگاه پوپولیستی حزب سوسیال مسیحی در ایالت باواریا دانست که به باواریانیسم مشهور شده و هدف آن حمایت از دولتهای ایالتی، شهروندان آن و حفاظت از فرهنگ ایالت در برابر فرهنگ خارجی (حتی فرهنگ دیگر ایالتهای آلمان) است.
باواریانیسم معمولا جنبه ای محافظهکارانه و نسبتا پوپولیستی دارد و نخست وزیران این ایالت عموما با سیاستهای مهاجرپذیر لیبرالها مخالف هستند. سودر هم در این میان مستثنا نیست. او بارها با سیاست مرکل در سالهای 2015 و 2016 برای بازکردن مرزها به روی حدود 900 هزار مهاجر مخالفت کرده بود. سودر ورود میزان کنترلنشده مهاجران به آلمان و ایالت باواریا را خلاف ارزشها و فرهنگ مسیحی این کشور میداند و هشدار داده بود که تقریبا تمام مهاجرانی که وارد باواریا میشوند، هیچ سنخیتی با فرهنگ مسیحی و پروتستان مردم این منطقه ندارند.
ایالت بایرن (باواریا) در سال 2018 طرح پناهندگی خود را با اقداماتی سخت گیرانه به تصویب رساند و مشوقهایی برای بازگشت داوطلبانه پناهجویان و افزایش ظرفیت اردوگاهها و بازداشتگاههایی برای بازگرداندن پناهجویان در این مصوبه پیشبینی شد.
مارکوس سودر به عنوان نخست وزیر ایالت بایرن، هدف از تصویب این طرح را «تسریع در اجرای سیاست پناهندگی» و جلوگیری از طولانی شدن روند رسیدگی به پرونده ها و حل مسائلی در این رابطه دانسته بود. اوگفته بود «کسی که نیازمند حفاظت نیست، باید کشور ما را هر چه سریعتر ترک کند».
نوربرت روتگن
روتگن ۵۴ ساله است و از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ وزیر محیط زیست آلمان بود ولی در سال 2012 شکست او در یک انتخابات مهم منطقه راین-وستفالی شمالی، سبب شد که مرکل او را برکنار کند. به همین جهت روتگن یکی از منتقدان سرسخت مرکل بوده و جزو گروه متحدان آنگلا مرکل نیست. به نظر پرفسور نیدرمایر، در این مسابقه، روتگن یک شخصیت خارج از دایره است «چون حزبی که پشت سرش بایستد و از او حمایت کند ندارد و به اعضای عادی حزب هم خیلی نزدیک نیست.» در حال حاضر او رئیس کمیته امور خارجی بوندستاگ است. وی با استناد به اعتبار خود به عنوان یک متخصص حوزه سیاست خارجی، میخواهد رویکرد سختگیرانهتری نسبت به روسیه و چین داشته باشد. آلمان تحت رهبری او، نه تداوم کامل سیاست مرکل و نه رویکردی کاملا متضاد با وی است.
پاسخ دادن به این سوال که هر یک از این افراد دقیقا چه موضعی دارند، آن هم در چنین سیستم سیاسی متمرکزی کار سادهای نیست. در طول نیمه اول قرن بیستم از نظر داخلی، یک آتشفشان سیاسی در کشور آلمان در جریان بود و تهدیدی مرگبار برای همسایگاناش به حساب میآمد. اما امروز، در نتیجه دو جنگ فاجعه بار جهانی آلمان به یک قدرت اقتصادی تقریبا خنثی تبدیل شده است. بنابراین ، ثبات همچنان بر آلمان حاکم خواهد بود و چون این کشور از طریق ائتلاف های چند حزبی اداره میشود، لزوما هم با هر انتخاباتی تغییر چندانی در آن حاصل نمیگردد.
منبع: خبرانلاین