به گزارش سایت خبری پرسون، از قول معاون اول رئیس جمهور در خصوص لحاظ نمودن منافع سهامداران در تصمیم گیری های کلان تا وعده رئیس جمهور جهت رسیدن دلار به ۱۵ هزار تومان و در پی آن شکسته شدن خط حمایت بزرگ شاخص. بهمن ماه آمد با رنگ سبز تصنعی.
رنگی که کمتر کسی آن را میتواند جدی انگارد؛ اگر چه در صورت تثبیت شرایط بازار سرمایه، قیمت سهام جهت سرمایه گذاری بسیار جذاب است اما چنان آسیبی به اعتماد سرمایه گذاران وارد آمده که فروش برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتر به الویت ایشان تبدیل شده است و نقدینگی خارج شده به سادگی حاضر به بازگشت به بازار جهت پر کردن شکاف قیمت فعلی تا ارزش بنیادین سهام نیست.
در تاریخ ۱۹ تیرماه سال جای و در اوج اشتیاق عمومی جهت سرمایه گذاری در بازار سرمایه یک ماه پیش از آنکه رئیس جمهور به مردم توصیه کند همه چیز را به بورس بسپارند، در یادداشتی که در همین صفحه با عنوان (شاخص لرزان، زلزله تهران) منتشر شد نوشتیم که زمان ریزش بورس در آن موقعیت نظیر زلزله تهران بود که عدم وقوع آن به معنای رفع خطر آن نیست و در زمان وقوع رهایی از زیر آوار آن به سادگی میسر نخواهد بود.
اکنون، کمتر از ۷ ماه بعد رئیس سازمان بورس تبدیل به یکی از بزرگترین قربانیان این زلزله شده است که بزرگترین شکست دوران حرفهای خود را تجربه میکند و در کنار او صدها هزار نفر زیر آوار این زلزله اسیر شدهاند؛ جا دارد تمامی اعضای شورای عالی بورس با استعفای دسته جمعی خود را در مسئولیت این ناکامی سهیم بدانند.
از آن مشهور به همشهری وزیر بودن که نزدیکیاش به دژپسند را باید بیش از صلاحیت حرفهای در انتصابش سهیم دانست تا آن استاد گرانمایه که در نیمکتش بر همه چیز متلک پرانی میکند به جز حوزه مسئولیت خودش؛ اساساً این سوال مطرح است که برای شورای عالی بورس جدا از توزیع رانت چه کارکرد دیگری میتوان قائل شد؟
گرچه اطمینانی نیست که سایر شوراهای عالی نیز وضعیت بهتری داشته باشند؛ چه بسا مشکل در عالی بودن است!!! در همین حال زمزمههایی از مجلس جهت طرح سوال و استیضاح وزیر اقتصاد به دلیل شرایط نابسامان بازار سرمایه نیز مطرح شده است که در صورت تحقق او را باید اولین وزیری در تاریخ ۵۰ ساله بورس کشور دانست که به واسطه عملکردش در حوزه بازار سرمایه برکنار میگردد و این خود نشانگر افزایش روزافزون سطح اهمیت این بازار در کشور است.
وزیری که وعده صد عرضه اولیه تا پایان سالش اکنون زیر ذره بین رسانه هاست و صرف همین ادعا برای نشان دادن نا آشنایی این بزرگوار با ساختارها و ظرفیتهای بازار سرمایه کافی بود؛ شخصیتی که اکنون نیز با اصرار بر انجام عرضه سهام باشگاههای پرسپولیس و استقلال سعی دارد گرهای از خصوصی سازی این باشگاهها بگشاید غافل از آنکه با این کار ضربه توأمان هم به خریداران سهام این باشگاهها خواهد زد و هم به آینده خود باشگاهها؛ دلیل آن را میتوان در ارزیابی هفتههای گذشته از اقتصاد ورزش کشور و تیمهای فوتبال لیگ برتر در همین یادداشتها جست جو نمود.
آنچه اکنون اهمیت دارد لزوم منفعل نبودن بازار در فرآیند انتخاب مدیرعامل آتی بازار سرمایه است؛ اما چه کسی شایستگی پذیرش این مسئولیت را دارد؟ برای پاسخ به این سوال لازم است نیازمندیهای بازار امروز و کانونهای آسیب آن را بشناسیم.
در سالی که گذشت بارها گفته شد که صعود و افول بازار عمدتاً متأثر از بازی دولت بوده است و سازمان بورس نتوانسته است بر خلاف میل دولت تصمیماتی اتخاذ کند که هیجان خرید سهام در نیمه اول سال را متعادل کند و یا سرمایه گذاران نهادی که با فروشهای سرسام آور موجب سرکوب شاخص و فروافتادن بازار در چرخه سقوط گردیدند را پاسخگو سازد.
همچنین این سازمان نتوانسته است فروش اوراق بدهی دولت در بازار را در حد تعادل حفظ کند تا حضور این متقاضی بزرگ عرصه را بر بنگاههای خصوصی در تأمین مالی از طریق انتشار اوراق تنگ ننموده و با خرید دستوری اوراق دولتی توسط نهادهای مالی که بخشی از وجه آن از محل فروش سهام تأمین گردیده است بازار را از تعادل خارج ننماید.
سازمان بورس در جلوگیری از گران فروشی سهام دولتی به عموم مردم از طریق دارایکم و پالایش که در شرایط شکل گیری حباب مهندسی شده در بازار شکل گرفت موفق نبوده و همچنین در گران فروشی سهام شرکتهای وابسته به نهادهای عمومی از طریق عرضههای اولیه همدست نیز بوده است.
آنچه اکنون نباید از آن غافل بود بهرهمندی از تلاش گروهی از نمایندگان مجلس جهت مستقل نمودن بورس از دولت است تا با هم صدا نمودن صاحبنظران، طرحی از بطن بازار خارج و به نمایندگان پیشنهاد گردد تا ساختار جایگزین مشکلی بر مشکلات بازار اضافه نکند، بلکه در شکوفا نمودن ظرفیت بی نظیر بازار سرمایه در تجهیز سرمایههای ملی اثر گذار باشد.
فراموش نکنیم بازار سرمایه مملو از مدیران جوانی است که توانستهاند مجموعههای غیر وابسته را رشد دهند؛ اما نامهایی که این روزها برای جانشینی رئیس مستعفی سازمان بورس شنیده میشود عمدتاً از همان جنسی هستند که بارها تجربه شدهاند و عملکرد آنها در گوشه و کنار قابل مشاهده است؛ تفاوت نامها در این میان تفاوتی در عملکرد سازمان ایجاد نخواهد کرد؛ بازار سرمایه نیازمند هوایی تازه است.
توجه: این نوشته حاوی هیچ توصیهای برای هر گونه تصمیم سرمایهگذاری شامل خرید و فروش نیست و صرفاً بیان رویدادهای مرتبط با بازار سرمایه و نظر شخصی نگارنده است. مسئولیت هر گونه تصمیم بر عهده سرمایهگذاران است.
مهدی رادان-کارشناس ارشد مدیریت مالی، تحلیلگر بازار سرمایه و بورس