به گزارش سایت خبری پرسون، فائزه هاشمی گفتگویی داشته است که بخشهایی از آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
آقای هاشمی با همه کار میکرد/ احمدینژاد روی هر چیزی دست گذاشت نابود شد
آقای هاشمی با همه کار میکرد و خط نداشت. شما در کابینهاش میبینید که راستها هستند، چپها هم هستند. آدمهای که حتی مورد تایید خودش هم نیستند و از جای دیگر به او گفتند که باید باشند هم هستند. این ویژگی آقای هاشمی، در همهی دورانهایش بود. هیچوقت نیامد با یک گروه کار کند و گروه دیگر را کنار بگذارد. یکی از دلایلی که اینقدر به آقای هاشمی حمله میکنند هم همین است چون همه دیواری کوتاهتر از آقای هاشمی نمیبینند.
تعدیل اقتصادی همان هدفمندی یارانههای آقای احمدینژاد است که اینقدر مورد استقبال و «بهبه و چهچه» واقع شد و متاسفانه آقای احمدینژاد با بدترین روشها آن را نابود کرد، مثل هر چیز دیگری که دست گذاشت و نابود شد.
روحانی عملکرد قابل دفاعی ندارد
من معتقدم که آقای روحانی عملکرد قابل دفاعی ندارد. ما میبینیم که سیاستهای آقای احمدینژاد ممکلت را به کجا رساند و آقای روحانی هم در ابتدا با آن مخالف است و سعی میکند از آن خارج شود ولی نمیتواند خارج شود. حالا اینکه ارادهی جدی را نداشتند یا اجازه نداشتند… بعید میدانم که در اقتصاد نگذارند این اتفاق بیفتد. قابل دفاع نیست. به نظر من آقای روحانی هم همان سیاستهای آقای احمدینژاد را رفت. یارانهها را که دو برابر و سه برابر کرد، مسکن مهر تبدیل شد به مسکن اجتماعی یا مسکن ملی؛ من هر چقدر خواندم نفهیمدم تفاوتش با مسکن مهر چه بود؟ تخریب روابط با کشورها و سیاست خارجی هم ادامه پیدا کرد.
آقای روحانی که عملکرد دورهی اول و دوم او و کابینهاش خیلی متفاوت بود، بعد از فوت بابا بیپشتوانه شد و یکی از دلایلی که این اتفاق افتاد هم همین بود.
همه چیز که به فشارهای آمریکا و تحریمها و یا دخالتهای اصولگرایان که ربط ندارد، یک بخشهایی هم بالاخره دست خودشان است. اینطور باشد که همه چیزمربوط به آنطرف باشد پس رئیسجمهور چه کاره است؟! این طور نیست. ولی آن قسمتهایی که آقای روحانی میتوانست کارهایی بکند هم به نظر من سوءمدیریت انجام شد و نه فقط آقای روحانی، سیستم دچار سوءمدیریت شده است.
من سِرتِقشان هستم!/ بابا هم میگفت برای انتخابات نمیآیم و بعد میدیدیم که آمده
در خانواده همه فرزندان به مشی سیاسی بابا نزدیک هستند، من سِرتِقشان هستم. همه بیشتر از من هماهنگ بودند. نه اینکه من بر خلاف افکار بابا باشم. معمولا نظر کلان بابا در موضوعات را میپرسیدم ولی اینکه دقیقه به دقیقه بپرسم دربارهی اینکه این کار را میخواهم کنم یا آن حرف را بزنم نه، همان تفکر کلان بابا را که میدانستم همان را ادامه میدادم. همه غیر از من نزدیکند.
من هم دلم میخواهد محسن برای انتخابات نیاید. به او هم یک توصیههایی کردیم اما اینکه بیاید یا نه را واقعا نمیدانم که در نهایت چه خواهد کرد؟ چون همانطور که خودش هم توضیح داد همه میگویند نمیآییم ولی کم کم گول میخورند و میآیند. من یادم هست که بابا هم به خصوص در انتخابات این اواخر نزدیک انتخابات که میشدیم همه خانواده به بابا میگفتیم که نیایی در انتخابات و او هم میگفت نه نمیآیم اما بعد میدیدیم که آمده.
اصلاحطلبها عجیبوغریبند، از الان نمیتوان قضاوت کرد که آنها از محسن هاشمی حمایت میکنند یا نه. مثلا برای شهرداری محسن چقدر حمایت کردند؟! الان کسانی که شهردار هستند از محسن قویتر بودند که انتخاب شدند و آنجا نشستند؟! بنابراین پیشبینی کردن رفتارهای اصلاحطلبان کار سختی است.
معتقدم ما اصلاحطلبان هم از شاخصهای اصلاحطلبی عبور کردیم و دنبال من و ما و «خودی و غیرخودی» هستیم، خیلی دنبال این نیستیم کسی بیاید کاری انجام دهد.
ظریف چطور میخواهد رئیس جمهور خوبی باشد؟
در مورد آقای ظریف اگر بخواهم بگویم خیلی دور هم نمیروم، همین الان را ببنید، در خبرها آمده که عمان، قطر، عراق که کشورهای دوست ما هستند، کویت، که مثل این سه کشور دوست ما نبود اما دشمن هم نبود و روابط معقولی داشتیم و یک کشور دیگر که یادم نمیآید به برگشت تحریمها علیه ایران رای ممتنع دادند. من دو مسئله در این میبینم که چرا این اتفاق افتاد، یک. بیعملی آقای ظریف، دو. این جریان مقاومت.
آقای ظریف که این روابط را نتوانسته حفظ کند چطور میخواهد رئیسجمهور باشد؟ آقای ظریف و آقای روحانی دور اول چهرهی خیلی خوب و عملکرد قابل دفاعی داشتند ولی متاسفانه دور دوم حرفهای آقای روحانی و آقای ظریف دربارهی آمریکا، مقاومت و هر چیزی که لطمه به مملکت میزند و مشکل ایجاد کرده تندتر از اصولگراهای افراطی شده است.
وقتی من در حد وزیر امور خارجه بخش عمدهای از کارم تعطیل است چطور میخواهم رئیسجمهور خوبی باشم؟! من خیلی موافق نیستم. فکر میکنم آزموده را آزمودن خطاست. سراغ کسانی که در جاهایی قرار گرفتند و عملکرد مثبتی ارائه ندادند دوباره بخواهیم برویم خیانت به این کشور است.
توهین فائزه هاشمی به محور مقاومت و عملکرد شهید سلیمانی
آقای سلیمانی وقتی میخواستند به سوریه بروند آمدند با بابا مشورت کردند، و بابا گفت که نرو. بعد که وضعیتی که درباره نتیجهی جریان مقاومت گفتم که امروز دوستان ما هم… من یک تحلیلی کنم، وقتی ما اینقدر دفاع میکنیم از سیاست مقاومت و اینطور در منطقه عمل کردن و کارهایی که داریم میکنیم؛ هر چیزی اگر نتیجهاش به توسعهی کشور برنگردد کار مثبتی نمیتواند باشد. یا الان که ایام سالگرد ترور آقای سلیمانی است ولی من نمیشنوم که یکنفر بگوید آقای سلیمانی چه کار کرد؟ البته من آن دورهی دفاع مقدس و جنگ با عراق را میگذارم کنار، اشارهام به جریان سوریه و بهار عربی به بعد است. نتیجهی عملکرد آقای سلیمانی و ما بهعنوان مقاومت چه شد؟ چه گرهی از مشکلات کشور ما را باز کرد؟ چه مسیری را برای توسعه باز کرده است؟ ما کجا میتوانیم افتخار کنیم که مقاومت کردیم و حالا به این رسیدیم و توانستیم توسعه را در اقتصاد، سیاست، آزادی، سیاست خارجی و… به پیش ببریم. حداقل عنوان نشده است. اگر هست بیایند بگویند که ما هم مطلع باشیم چه اتفاقی افتاده است.
دوست داشتم ترامپ رأی بیاورد
انتخاب آقای احمدینژاد در سال۸۴، ما که اعتقاد داریم انتخاب واقعی نبود و من حتی میخواهم بگویم نابسمانیهای انتخابات در سال۸۴ بیشتر از ۸۸ بود.
برای ایران دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود ولی اگر یک آمریکایی بودم به آقای ترامپ رای نمیدادم. به خاطر همین فشارهایی که میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد.
شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا میکرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم. این تغییر سیاستها حتما به نفع مردم میتوانست اتفاق بیفتد. دموکراتهای کمی شُل و وِل هستند. یعنی با آمدن دموکراتها این موضع خطای ما بیشتر تقویت میشود، امیدوارم نشود ولی چنین چشماندازی دارد.