قدیری ابیانه:

انتخاب مسئول اجرایی کشور به رهبری واگذار شود

محمدحسن قدیری ابیانه، فعال سیاسی اصولگرا و از سفیران دولت احمدی نژاد به موضوع رئیس جمهور نظامی پرداخته و این ویژگی را مثبت می‌داند و با اینحال تاکید می‌کند که شرطی کافی برای ریاست جمهوری نیست.

به گزارش سایت خبری پرسون، قدیری ابیانه همچنین در بخش دیگری از این گفت‌وگو می‌گوید که «اگر شخص رهبری، معاون اجرایی را انتخاب کند خیلی بهتر خواهد بود. آن معاون تشکیل دولت دهد و اعضای دولت را به مجلس معرفی کند و از آن‌ها رای اعتماد بگیرد و رهبر هم در آن صورت باید پاسخگوی اعمالش باشد که هست».

قدیری ابیانه معتقد است که وزارت اطلاعات هم باید مستقیما تحت نظر رهبری اداره شود چرا که روسای جمهور پیشین با استفاده از اطلاعات به دنبال سواستفاده جناحی و سیاسی برای رای جمع کردن بوده‌اند. همچنین درباره گزینه‌های نظامی مطرح شده هم می‌گوید اسامی مثل سعید محمد، و حسین دهقان اگر به دنبال کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ هستند باید از مقامی که دارند استعفا دهند و بعد وارد رقابت شوند چون که حضور نظامیان با لباس منع قانونی دارد.

متن کامل گفت‌وگو با محمدحسن قدیری ابیانه سفیر سابق ایران در استرالیا و مکزیکرا در زیر بخوانید:

در انتخابات‌ها گاهی کاندیدا‌هایی با سابقه نظامی داشته‌ایم که با اقبال روبرو نشده‌اند. یا قول معروفی هست که ایرانی‌ها به نظامی‌ها رای نمی‌دهند. تحلیل شما درباره این نظرات چیست؟ با توجه به اینکه بحث بیشتر بین نظامی‌ها در ریاست جمهوری انتخابات ۱۴۰۰ شنیده می‌شود، شخصی است که بتواند اجماع عمومی بر سر او ایجاد شود یا خیر؟

اینکه به نظامی‌ها رای ندادند، خیلی‌ها به غیرنظامی‌ها هم رای ندادند. خیلی‌ از غیر نظامی‌ها هم رای نیاورده‌اند.

آقای روحانی که نظامی نبوده‌اند. بیشتر امنیتی بوده‌اند تا نظامی.

حالا آن‌ها هم که رای نیاورده‌اند، مگر نظامی بودند؟

آن ها که رئیس جمهور شدند.

می‌خواهم بگویم آنها که نظامی نبوده‌اند هم خیلی‌هایشان رای نیاورده‌اند.

بله
بستگی به مورد دارد. مثلا اگر شهید سلیمانی زنده بود و نامزد می‌شد، حتما رای می‌آورد. بستگی به فرد نامزد دارد.

آقای قالیباف و آقای سعید محمد به عنوان کسانی که نیروی نظامی هستند امروز اسمشان شنیده می‌شود.

بله. از نظر قانونی منعی ندارد که کسانی که زمانی نظامی بوده‌اند، ولی الان نیستند، نامزد شوند. اگر در حین ماموریت در دستگاه نظامی باشند، نمی‌توانند. اما اینکه رای می‌آورند یا نه بستگی دارد به اینکه چقدر محبوبیت دارند و می‌توانند نظر مردم را جلب کنند. زمانی می‌گفتند امنیتی‌ها رای نمی‌آورند. خب آقای روحانی امنیتی بود و رای آورد. ایشان در زمان جنگ مسئول پدافند هوایی هم بود، ولی رای آورد؛ بنابراین اینکه بگوییم حتما رای نمی‌آورند، اینطور نیست. بستگی به افراد دارد.

اگر آقای قالیباف که به عنوان یک چهره نظامی اسمشان مطرح است بیایند، احتمال رای آوری و اجماع روی ایشان وجود دارد؟

این احتمال وجود دارد. ایشان یکی از نامزدهاست و سابقه نظامی هم دارد. داشتن تجربه نظامی، یک عیب نیست، بلکه یک حسن است. اگر فردی در زمینه‌های مختلف از جمله نظامی تجربه داشته باشد، این مثبت است. باید دید صلاحیت‌های دیگری هم برای ریاست جمهوری دارد یا نه. در خیلی از کشور‌ها مثل آمریکا، خیلی از روسای جمهورهای‌شان قبلا نظامی بوده و رای آوردند. من یقین دارم در ایران هم اگر شهید سلیمانی زنده می‌بود و نامزد می‌شد، با رای بسیار بالایی رئیس جمهور شود.

یعنی این احتمال وجود داشت که در صورت زنده ماندن سردار سلیمانی، در انتخابات شرکت کند؟

اگر شرکت می‌کرد و از نهاد نظامی بازنشست می‌شد، حتما رای می‌آورد. ولی اینکه احتمال دارد یا نه بستگی به خودش داشت.

با توجه به شرایط کنونی، آمدن گزینه نظامی چه پیامد‌های مثبت و منفی خواهد داشت؟

اگر کسی به مسائل نظامی آشنا باشد، یکی از ویژگی‌های مثبت فرد است. اما برای ریاست جمهوری فقط صلاحیت نظامی کفایت نمی‌کند، بلکه باید صلاحیت‌های دیگر هم داشته باشد. حالا ممکن است فردی به مسائل اقتصادی، مدیریتی و اجرایی آشنا باشد و این‌ها نکات مثبتی است که باید آشنا باشد. مهم این است که بتواند محبوبیت داشته باشد و با مخاطب ارتباط برقرار کند. چون یکی از ویژگی‌هایی که کسی می‌خواهد رئیس جمهور شود این است که بتواند رای‌ها را جمع کند و برای این کار لازم است بتواند با مردم ارتباط برقرار کند؛ لذا من معتقدم داشتن تجربه نظامی یکی از نکات مثبت است. اما برای ریاست جمهوری این کفایت نمی‌کند. باید زمینه‌های دیگر هم داشته باشد.

سال گذشته انتخابات مجلس انجام شد. آمار مشارکت خیلی پایین بود و درصد خیلی کمی از مردم در انتخابات شرکت کردند. فکر می‌کنید با آمدن گزینه نظامی، وضعیت مشارکت مردم در انتخابات بالا می‌رود یا یا کمتر می‌شود؟

به عوامل مختلفی بستگی دارد. یکی از عواملی که مردم کمتر در انتخابات شرکت کردند، عملکرد آقای روحانی بود. ایشان با وعده‌های زیاد آمد، دروغ زیاد گفت، به منتقدین فحاشی کرد و وضعیت اقتصادی را به سراشیبی انداخت. می‌توانیم بگوییم اینکه یک عده شرکت نکردند اعتراض به شخص آقای روحانی و اصلاح طلبان بوده است؛ و از خودشان دلخور بودند که چرا فریب تبلیغات آقای روحانی را خورده‌اند. به نظرم اگر در انتخابات، رئیس جمهوری انتخاب شود که عملکرد خوب و دولت مناسبی داشته باشد، درصد مشارکت مردم در انتخابات بالا خواهد رفت.

انتخاب گزینه نظامی در کنار چه گزینه‌ای می‌تواند انتخابات را پرشور کند؟ آمدن یک گزینه دیپلمات یا یک سیاستمدار خوش نام سیاسی می‌تواند انتخابات را پرشور کند یا خیر؟

هر چه تجربه‌ی فرد در زمینه‌های مختلف بیشتر باشد، این مثبت است. ولی فکر می‌کنم عملکرد آقای روحانی و دولت او، فساد‌های دولتمردان مثل فساد برادرش، برادر معاون اول، دامادها، فرزندان، وزرای او و ثروت‌های هزار میلیاردی و امثال این موارد، خیلی به اعتماد مردم به این نوع مسئولین ضربه زد. البته بعضی‌ها تلاش می‌کنند با تبلیغاتشان این اعتماد از دست رفته را برگردانند.

مردم در حقیقت، علاوه بر دولت و مجلس دوره قبل که فشار و ناکارآمدی در آن خیلی بود، از خودشان هم دلخورند که ما چرا باید به چنین کسانی رای می‌دادیم؛ لذا این مسئله پیش می‌آید. ضمن اینکه در دنیا این گونه است که ملاک انتخابات، حضور اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات است.

نه اکثریت دارندگان حق رای. کسانی که شرکت نمی‌کنند، داوطلبانه حق رای خود را به کسانی که شرکت می‌کنند واگذار کرده‌اند. هیچ موقع نظام‌ها مشروعیت خود را به درصد شرکت کنندگان نسبت نمی‌دهند. کمااینکه می‌بینید گاهی در کشور‌های مختلف اروپایی درصد مشارکت در انتخابات ۲۰ تا ۲۵ درصد است. ولی هیچ نظامی نمی‌آید بگوید مشروعیت نظام ما بستگی به درصد شرکت کنندگان در انتخابات دارد. البته اگر درصد شرکت کنندگان زیاد باشد، این به نفع کشور است و می‌تواند خود به خود خیلی از توطئه‌ها را خنثی کند.

رییس جمهوران سابق مثل آقای خاتمی و آقای احمدی نژاد می‌گفتند که در نهاد ریاست جمهوری قدرت کافی را ندارند. از طرف دیگر برخی هم می‌گویند اگر کسی می‌خواهد رئیس جمهور شود باید حمایت نظامی‌ها را داشته باشد تا بتواند موفق باشد. نظر شما درباره این گزاره‌ها چیست؟ اینکه یک رئیس جمهور نظامی می‌تواند قدرت ریاست جمهوری را برگرداند درست است یاخیر؟

ما در قانون اساسی تفکیک قوا داریم. یعنی مجلس، قوه قضائیه و قوه مجریه از هم مستقل‌اند. ضمن اینکه وابستگی‌هایی هم به هم دارند. مثلا قوانین را مجلس تعیین می‌کند. دولت باید طبق این قانون عمل کند و قوه قضائیه باید براساس قانون قضاوت کند. اینکه یک نفر می‌آید و می‌گوید من قدرت ندارم خب در همه کشور‌ها تفکیک قوا هست؛ و کسانی که می‌خواهند داوطلب باشند، مقدمه‌ی لازم این است که بدانند تفکیک قوا وجود دارد.

حالا، چون بودجه در دست قوه مجریه است، دلیل نمی‌شود قوه مجریه بخواهد در قوه قضائیه و یا قوه مقننه دخالت کند. حق ندارد دخالت کند. یا بخواهد در بازی با بودجه، نیرو‌های نظامی را تحت امر خودش بگیرد. یعنی اگر کسی اعتقاد دارد که این اختیارات برای اداره کشور کفایت نمی‌کند، نباید نامزد شود. ضمن اینکه بیشترین اختیارات را قوه مجریه و رییس جمهور دارد.

مشکل ما این است که نامزد‌ها برای رای آوردن، وعده‌هایی می‌دهند که اصلا این وعده‌ها در امکانات کشور نیست. متاسفانه معمولا این گونه است که هرکس رای می‌آورد شروع می‌کند با جملاتی که من ویرانه تحویل گرفتم و امثالهم، ناکارآمدی خود در تحقق وعده‌ها را در دور اول توجیه کند.

در دور دوم اگر رئیس جمهور شود، دیگر نمی‌تواند بگوید من از دولت قبلی ویرانه تحویل گرفتم، چون خودش در دور قبلی بوده است. در اینجا برای اینکه ناکارآمدی خود در عمل نکردن به وعده‌هایش را توجیه کند، بهانه می‌آورد که من اختیارات کافی ندارم. درحالیکه اصلا این گونه نیست. اختیارات رئیس جمهور برای انجام وظایفش بسیار گسترده و بیش از اندازه گسترده است.

من معتقدم حتی باید اختیارات رئیس‌جمهور محدودتر هم بشود. مثلا من معتقدم وزارت اطلاعات و دستگاه اطلاعات کشور نباید زیر نظر رئیس جمهور باشد. چون معمولا رئیس جمهور و دولت جناحی هستند و ممکن است هوس کنند از اطلاعات موجود در وزارت اطلاعات برای تخریت رقبا و رای آوردن خودشان استفاده کنند. کما اینکه بار‌ها دیدیم که این اتفاق افتاده است.

وزارت اطلاعات باید زیر نظر چه نهادی باشد؟

من معتقدم زیر نظر رهبر باید باشد. یعنی باید یک اطلاعات ملی باشد و نتوانند برای نفوذ خود از آن سوء استفاده کنند. چیزی که ما در زمان‌های مختلف دیدیم اتفاق افتاد. مثلا آقای احمدی نژاد و روحانی سعی کردند این کار را انجام دهند، و از این اطلاعات سوءاستفاده کردند. البته در کشور‌های دیگر هم ما دیدیم. مثلا فرض کنید نیکسون در آمریکا در ماجرای معروف به واترگیت سعی کرد که در حزب رقیب شنود بگذارد.

خیلی‌ها پیشنهاد می‌دهند که ریاست جمهوری با رهبری ادغام شود. می‌گویند با توجه به اینکه ریاست جمهوری قدرت کافی ندارد با رهبری ادغام شود و رهبری یک نفر را به عنوان نخست وزیر مثل همان دوران پهلوی که شاه نخست وزیر انتخاب می‌کرد انتخاب کند. در این دوره هم رهبری مسئول اجرایی را انتخاب کند. شما درباره این طرح چه تحلیلی دارید؟

قطعا با شاه مقایسه کردن خوب نیست. چون در آن زمان دیکتاتوری بود. کشور‌های مختلفی هستند که مردم مستقیما به رئیس جمهور یا رئیس قوه مجریه یعنی نفر اول مملکت رای نمی‌دهند. نمونه آن هم آمریکاست. مردم در ایالت‌ها رای می‌دهند و در انتخابات شرکت می‌کنند و عده‌ای با آرای الکترال انتخاب می‌شوند و مجلس الکترال تشکیل می‌شود؛ و آن مجلس یک روز می‌نشیند و تصمیم می‌گیرد چه کسی رئیس جمهور باشد. بعد مسئله حل می‌شود و هیچ کس هم نمی‌گوید در آمریکا جمهوری نیست. رئیس جمهور در آمریکا به نوعی رهبر این کشور هست با اختیارات به مراتب بیشتر از رهبر ایران.

آن وقت نفر اول می‌آید و مقامات را انتخاب می‌کند. در بعضی کشور‌ها مثل ایتالیا و آلمان و هند مردم مستقیم رئیس جمهور را انتخاب نمی‌کنند. مردم، نمایندگان مجلس و سنا را انتخاب می‌کنند و آن‌ها هم بدون اینکه انتخابات مستقیم باشد نفر اول را تعیین می‌کنند و آن وقت او، نخست وزیر را تعیین می‌کند و بعد می‌رود از مجلس رای اعتماد بگیرد. باز هم کسی نمی‌گوید ایتالیا جمهوری نیست. اصلا اسم آن جمهوری ایتالیا است.

اگر ما فقط یک انتخابات داشتیم و آن مجلس خبرگان رهبری بود، که به نوعی بلاتشبیه، شبیه مجلس الکترال آمریکا است و آن‌ها نفر اول را تعیین می‌کردند که می‌کنند، جمهوریت ما نقصی نداشت. با این تفاوت که مجلس الکترال آمریکا یک روز تشکیل می‌شود، تصمیم می‌گیرد و دیگر منحل می‌شود و اختیاری ندارد. درحالی که در ایران مجلس خبرگان رهبری، ۸ سال وظیفه نظارت بر رهبری را دارد و می‌تواند رهبری را هر وقت اراده کند عزل و جانشین او را تعیین کند. این جمهوری‌تر است.

من معتقدم که اگر شخص رهبری، معاون اجرایی را انتخاب کند و حالا اسمش را نخست وزیر، رئیس قوه مجریه یا صدراعظم و هر چه که می‌خواهد باشد، بگذارد، خیلی بهتر خواهد بود. او تشکیل دولت دهد و اعضای دولت را به مجلس معرفی کند و از آن‌ها رای اعتماد بگیرد. ما دیگر این بازی‌هایی که الان درآورده می‌شود را نخواهیم داشت و رهبر هم در آن صورت باید پاسخگوی اعمالش باشد که هست.

پاسخگو بودن در نظام به این است که باید به جایی پاسخ بدهد و اگر در جایی پاسخ را نپسندید، بتواند حل کند. مجلس خبرگان رهبری چنین اختیاری را دارد که هر زمان اراده کند، می‌تواند رهبری را عزل کند. حتی بدون اینکه خطایی مرتکب شده باشد؛ بنابراین بنده معتقدم، بهتر است که رهبر خود، رئیس قوه مجریه را انتخاب کند و بتواند عزلش کند. مثل آمریکا، آلمان و ایتالیا مستقیم نباشد اینطوری نظام باثبات‌تر است.

رای مردم منتها غیرمستقیم است. مگر در آمریکا، ایتالیا، آلمان و هند مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند؟ منتها رای مردم مثل شهرداری مستقیم نیست. مردم شورای شهر را انتخاب می‌کنند و شورای شهر، شهردار را تعیین می‌کند. حالا اگر خواستند شهردار را عوض کنند لازم نیست انتخابات، هزینه‌ها و این موارد انجام شود. عزل می‌کنند و یکی دیگر را نصب می‌کنند.

اینجا می‌گویند مردم موقع انتخاب شورای شهر، مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی باید دقت کنند کسانی را انتخاب می‌کنند که چنین اختیاراتی دارند. مثلا رئیس مجلس غیرمستقیم انتخاب می‌شود. مردم نمایندگان را انتخاب می‌کنند و نمایندگان هم رئیس مجلس را تعیین می‌کنند.

در امور تخصصی معمولا انتخابات غیرمستقیم مثل همین شهرداری و یا رهبری بهتر است. یکی از شرایط رهبری این است که فقیه باشد. همه که نمی‌توانند فقیه را تشخیص دهند. آن‌ها یک مجلسی انتخاب می‌کنند که این افراد مجتهدند و آن‌ها تشخیص می‌دهند چه کسی مناسب است و همه شرایط را دارد؛ لذا بنده معتقد هستم اگر یک روزی نظام ما از این جهت اصلاح شود، به نظام اسلامی نزدیک‌تر می‌شود. نظامی که در آن علی (ع) به عنوان خلیفه انتخاب شد، مسئولین را خودش انتخاب می‌کرد. حضرت امام هم فرمودند اختیاراتی که در قانون اساسی برای ولی فقیه تعیین شده است، خیلی کمتر از آن چیزی است که باید داشته باشد. ولی فقیه باید اختیاراتی را داشته باشد که اگر امام معصوم آمد، می‌داشت.

یکی از دلایل اشکالاتی که ما در انتخابات ریاست جمهوری داریم، این است که متاسفانه افراد برای رای آوردن ممکن است به فریبکاری روی بیاورند و وعده‌های دروغین دهند. هرکسی بیشتر بتواند اعتماد را جلب کند، ممکن است پیروز شود. نه کسی که الزاما تواناتر است. آقای روحانی از نمونه‌های مشخص است که با ترفند‌های مختلف رای جمع کرد. دروغ گفت، تهمت زد و وعده‌های بی اساس داد. الان خیلی از کسانی که به او رای دادند از رایشان پشیمان هستند.

برخی می‌گویند وقتی نظامی‌ها می‌خواهند وارد انتخابات شوند باید لباس نظامی را دربیاورند. به نظر شما فرقی بین کاندید نظامی با لباس و بدون لباس وجود دارد یا خیر؟

اصلا نظامی‌ها تا زمانی که نظامی هستند، نمی‌توانند نامزد شوند. این خلاف است. مگر اینکه بازنشسته باشند.

یعنی منع قانونی وجود دارد؟

بله فکر می‌کنم منع قانونی وجود دارد. مثلا آقای قالبیاف نظامی محسوب نمی‌شود. آقای رضایی هم همینطور. این دو از سپاه و نیروی انتظامی بیرون آمدند.

آقای شمخانی که الان به عنوان دریابان شمخانی هستند، ولی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی هستند چطور؟

دبیر شورا اشکالی ندارد. وقعی که برای ریاست جمهوری نامزد می‌شود نمی‌تواند نظامی باشد.

پس منع قانونی وجود دارد؟

یک موقعی است مثلا در نظامی‌ها، به کسانی که بازنشسته شده‌اند اجازه می‌دهند، لباس نظامی هم به تن کنند. ولی جزو کادر نظامی محسوب نمی‌شوند. یعنی عضو کادر نیستند و سمتی هم در دستگاه نظامی ندارند.

ولی سردار دهقان به عنوان کسی که الان لباس نظامی بر تن دارند و در سپاه مشغول به فعالیت است، صراحتا اعلام کرده که در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت می‌کند.

اگر بخواهد بیاید باید اول از دستگاه نظامی استعفا دهد و بعد بیاید. یک نظامی ممکن است تصمیم به نامزدی بگیرد، ولی قبل از اینکه ثبت نام کند در مهلت قانونی باید از آن بیرون بیاید. برداشت من این است مگر اینکه حقوقدان‌ها نظر دیگری داشته باشند.

تنش میان دولت و مجلس به اوج خود رسیده است. مصوبه اخیر مجلس برای درمورد برجام تصویب شده و به دولت هم ابلاغ شده است. این تصمیم تنش‌ها را افزایش داده. به نظر شما حضور یک گزینه نظامی تنش‌ها را بین دولت و مجلس کم می‌کند یا خیر؟

قانون مشخص است. قانون می‌گوید مجلس قانون تعیین می‌کند و دولت موظف است طبق قانون عمل کند. اگر دولت نمی‌پسندد، نپسندد. شرط اجرای مصوبه این نیست که دولت قانون را بپسندد یا نپسندد. مجلس اگر قانونی تصویب کرد، باید به تایید شورای نگهبان برسد، نه به تایید رئیس جمهور. رئیس جمهور موظف است که اجرا کند و نمی‌تواند اجرا نکند. اصلا تفکیک قوا یعنی همین. مثلا دولت بودجه را پیشنهاد می‌دهد و مجلس تصویب می‌کند. اگر مجلس تصویب کرد، دولت موظف است طبق آن عمل کند.

آقای حجاریان چند وقت پیش یک یادداشتی نوشتند که به احتمال زیاد یک فرد جوان که انقلاب را ندیده رئیس جمهور خواهد شد. اما با توجه به اینکه تیم قدرتمندی ندارد دوره او تک دوره‌ای خواهد بود. باتوجه به شرایط فعلی به نظر شما این احتمال هست فرد جوانی که انقلاب را ندیده حتی برای دو دوره پیاپی رئیس جمهور شود یا نه؟

مقام معظم رهبری روی مسئله جوانی تاکید کرده‌اند، و این را هم گفتند که مثلا شهید سلیمانی در ۶۳ سالگی شهید شدند، جوان محسوب می‌شدند و حتی اگر ده سال دیگر هم بود باز هم ایشان را به عنوان مسئول مسئولیت خطیر سپاه قدس انتخاب می‌کردند.

منظور از جوانی توان انجام کار است. اینکه نیرو جوان باشد، منعی وجود ندارد که نامزد شود. اگر مردم به او رای دهند رئیس جمهور می‌شود. اگر خوب عمل کند می‌تواند تمدید شود. مثلا کشور‌هایی مثل کانادا یا زلاندنو را داریم که یک فرد جوانی نامزد است و باز هم رای می‌آورد. در اینجا معمولا حزب اداره می‌کند و در راس آن رهبر حزب رئیس دولت می‌شود. اگر یک نفر خوب عمل کند، می‌تواند نامزد شود.

بالاخره با گذشت زمان، در دوره‌های آینده، نسلی که انقلاب کرد زنده نخواهد بود که بخواهد نامزد شود. کشورهایی هم هستند که روسای جمهور آن مثل آمریکا همه مسن‌اند. یک زمانی پیرترین رئیس جمهور آقای ریگان بود. کارتر و آقای ترامپ مسن بودند؛ و حالا آقای بایدن مسن‌ترین رئیس جمهور تاریخ آمریکاست. مهم داشتن توان مدیریت است و اینکه مردم اعتماد کنند یا نکنند.

به هر حال داشتن تجربه یک امتیاز است. برای یکسری سمت‌ها سن خیلی مهم است. مثلا در فوتبال می‌گویند ۳۰ سالگی پیر است. برای مرجعیت می‌گویند ۷۵ سالگی جوان است. کسی که رئیس جمهور می‌شود باید توان مدیریت و تصمیم گیری درست را داشته باشد. حالا بعضی‌ها اصرار می‌کنند حتما جوان باشد. فرض کنید ۳۰ ساله. یک فرد ۳۰ ساله بیاید رئیس جمهور شود؟ او آیا تجربه لازم برای اتخاذ تصمیمات درست را دارد؟ چون مهمترین کاری که مسئولین باید بکنند این است که تصمیم درست را بگیرند. یک تصمیم غلط می‌تواند به کشور لطمه بزند.

مثلا یک نفر جوان را معاون ارزی بانک مرکزی گذاشتند؛ که او هم ارز مملکت را به باد داد. البته آن هم گفته‌اند که به دستور آقای روحانی بوده است. ولی تجربه کسب کرده است. آیا می‌ارزد با قیمت هزینه‌های بالا فردی بیاید و تجربه کسب کند؟ من معتقدم کسی که مسئولیت را می‌پذیرد، باید تجربه داشته باشد تا بتواند تصمیمات درست اتخاذ کند نه اینکه بیاید یک سمتی بگیرد که تجربه کسب کند.

ما در دستگاه دولتی کشور مدیران و وزرایی داریم سن همه آن‌ها ۶۰-۷۰ سال به بالاست. رئیس جمهور هم به همین شکل. گزینه جدیدی نمی‌آید و همه اسامی مربوط به گذشته‌اند. مثلا وزارت نفت آقای زنگنه به عنوان شیخ الوزرا معروف‌اند که در همه دولت‌ها فعال بوده‌اند. چه اشکالی دارد ما برای ریاست جمهوری یک رئیس جمهور جوان بیاوریم تا او یک تیم جوان را بیاورد و به او بها بدهیم و از آن استفاده کنیم. یا وزرایی بیاوریم که جوان باشند که بتوانند بهره‌وری خوبی داشته باشند؟

قرار نیست کسی که وزیر یا رئیس جمهور شود، پشتک وارو بزند که نیروی جوانی داشته باشد یا مثل فوتبالیست‌ها نود دقیقه توان داشته باشد که بدود. عرض کردم در سمت‌هایی مثل ریاست جمهوری، وزارت و حتی مجلس، توان اتخاذ تصمیم درست ملاک است. باید توان را برای این کار داشته باشد.

حالا جایی است که یک نفر آنقدر مسن است که در جلسات خوابش می‌گیرد. این برای سمتی مثل سمت اجرایی و وزارت نمی‌تواند کارایی داشته باشد. اما مثلا شما سردار سلیمانی را در نظر بگیرید. او در جبهه‌ها حضور داشت و خیلی هم فرز، تیز و خوب عمل می‌کرد. چه اشکال دارد؟ یک جای دیگر می‌بینید سردار‌های جوانی مثل دوران جنگ مثل شهید همت هستند، که خیلی هم خوب عمل کردند؛ بنابراین توان مدیریت و اتخاذ تصمیمات درست ملاک است. حالا اگر قرار باشد بین دو نفر جوان و مسن که در همه چیز برابرند یک نفر را انتخاب کنیم. آن وقت می‌گویم فرد جوان‌تر اولویت دارد.

کمااینکه اگر الان کسی بخواهد عمل جراحی مغز حساسی بکند که جان عزیزی از او یا خودش به این عمل بستگی داشته باشد، ترجیح می‌دهد این عمل را پروفسور سمیعی انجام دهد. نمی‌گوید او مسن است و بروم سراغ یک جوان که مثلا آن هم تجربه کند. چطور ما برای نجات جان خودمان می‌گردیم و تواناترین فرد را هرچند اگر مسن باشد برای عمل جراحی انتخاب می‌کنیم، اما می‌خواهیم مملکت را به دست یک نفر بسپاریم می‌گوییم حتما جوان باشد یا اینکه تجربه کسب کند؟ نخیر. ما باید ببینیم چه کسی این کار را بهتر انجام می‌دهد.

این روز‌ها کشور با تهدید‌های بین المللی از سوی آمریکا و اسرائیل و برخی کشور‌های دیگه روبرو است. بیشتر هم گزینه نظامی را برای ایران درنظر گرفته‌اند. این بیم وجود دارد که حضور گزینه نظامی در جایگاه ریاست جمهوری راهکار‌های دیپلماتیک را در اولویت دسته چندم قرار دهد. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟

بنظرم می‌آید اینطور نیست که اگر یک گزینه نظامی باشد، گزینه نظامی را هم ترجیح بدهد. طبیعتا نظامی‌ها مایلند جنگی نشود. اتفاقا، چون خودشان درگیر بودند و خسارات جنگ را می‌دانند. هر عقل سلیمی چه نظامی و چه غیرنظامی طبیعتا تلاش خواهد کرد جنگی صورت نگیرد و با دیپلماسی و روابط اقتصادی از منافع کشور دفاع کند.

یک گزینه نظامی توان استفاده از مذاکره و روابط دیپلماتیک را دارد؟

بله می‌تواند داشته باشد. منعی ندارد که توان دیپلماسی نداشته باشد. یکی ممکن است مثل آقای ظریف اصلا دیپلمات باشد، ولی به ضروریات دیپلماسی مجهز نباشد. تاکتیک بلد باشد، ولی استراتژی‌اش ضعیف باشد. ممکن است یکی باز هم مثل آقای ظریف به مسائل نظامی آشنا نباشد و مرعوب شود؛ که او می‌گوید ۱۰ دقیقه‌ای آمریکایی‌ها می‌توانند سیستم نظامی ما را فشل کنند. درحالیکه خود آمریکایی‌ها و مراکز پژوهشی نظامی آن‌ها گفته بود اگر آمریکا به ایران حمله کند، تمام ناوگانشان روز اول در منطقه غرق می‌شود و روز اول ۲۰ هزار آمریکایی کشته می‌شوند. به خصوص در شرایط تهدید اینکه یک رئیس جمهوری، به مسائل نظامی هم آشنا باشد، این حسن بزرگ است که مرعوب دشمن نشود و توان خودمان را دست کم نگیرد.

اتفاقا خیلی مهم است که در شرایط جنگ که در تجربه ۸ سال جنگ هم ثابت شد، باید تمام امکانات کشور از جمله قوه مجریه در زمان جنگ به تمامیت ارضی و پیروز شدن در جنگ کمک کند. مثلا بنی صدر نظامی نبود، رئیس جمهور شد و وجودش به ضرر جبهه‌های جنگ بود درحالی که حفظ تمامیت ارضی یکی از مسائل مهم است. این ادعا که اگر یک نظامی بیاید به دنبال گزینه جنگ خواهد رفت، بی اساس است.

اگر مردم به گزینه نظامی رای دهند، نحوه مواجهه رئیس جمهور نظامی با اعتراضات مردم، نظیر آنچه که در آبان ۹۸ که برخواسته از شرایط معیشتی مردم بود و اتفاق افتاد، و آزادی‌های سیاسی و مدنی چطور خواهد بود؟

نیرو‌های نظامی ما، سپاه، نیروی انتظامی و بسیج، زیرمجموعه رئیس جمهور نیست. اینطور نیست که اگر رئیس جمهور نظامی بود، حتما این نیرو‌ها هم تحت امر او خواهند بود. نخیر. باید طبق قانون عمل کند. ما آقای روحانی را به عنوان رئیس جمهور داشتیم با وجود اینکه بعد از فتنه‌ای که بعد از افزایش قیمت بنزین اتفاق افتاد، گفت ما پیش بینی می‌کردیم خسارت‌ها و حوادث بدتری اتفاق بیفتد؛ و بعد گرفت خوابید.

او نظامی هم نیست. به قول خودش حقوقدان هم هست. گفت اصلا به من نگویید که چه روزی می‌خواهید این کار را بکنید. برای همین رئیس جمهوری که می‌گوید اختیارات کافی ندارد، رئیس جمهور است. رئیس دولت و رئیس شورای عالی امنیت ملی هم هست، اما گرفت و خوابید؛ لذا اگر کسی بخواهد فتنه به پا کند، یعنی بریزد در خیابان و خانه و ماشین مردم، بانک را آتش بزند، چه نظامی باشد و چه نباشد باید اهل برخورد با فتنه باشد و نه اهل بی توجهی به حقوق مردم. یک عده آمدند به خانه مردم حمله کردند و آتش زدند، مغازه‌های مردم را آتش زدند. شما می‌بینید هر دولتی چه نظامی و چه غیرنظامی باشد برخورد می‌کنند. امروز در فرانسه مگر رئیس جمهور آن نظامی بوده؟ مگر آقای ترامپ نظامی بوده؟ مگر آقای اوباما نظامی بوده؟ با اینکه نظامی نبودند برخورد می‌کنند و خیلی شدید و خشن هم برخورد می‌کنند.

مهم این است کسی انتخاب شود که به نوعی تدبیری اتخاذ کند و به نوعی مدیریت کند که این حوادث کمتر پیش بیاید. اگر در همین فتنه، دولت تدبیر به خرج می‌داد برخلاف چیزی که اسم دولت را گذاشته دولت تدبیر و امید، بی تدبیری به خرج داد. اگر مردم می‌دیدند پولی که قرار است با افزایش قیمت بنزین به حسابشان بیاید، قبل از افزایش قیمت به حسابشان واریز می‌شد و اگر مردم را به طرق گوناگونی توجیه می‌کردند که چرا می‌خواهیم افزایش قیمت دهیم، خیلی فرقی می‌کرد.

کما اینکه این کار در زمان آقای احمدی نژاد هم اتفاق افتاد. آقای احمدی نژاد خوب تدبیر به خرج داد و مردم را توجیه کرد و پولشان را از قبل به حساب مردم ریخت و مردم هم اعتماد کردند. می‌گفتند او و وزرایش ساده زیستند. خود این هم جلب اعتماد می‌کند. کاری نداریم به انحرافاتی که بعدا آقای احمدی نژاد دچار شد و صلاحیت ریاست جمهوری‌اش را از دست داد؛ لذا اگر نامزد هم شود رای نمی‌آورد. ولی عملکرد او خیلی در زمینه افایش قیمت بنزین بهتر از آقای روحانی بود. آقای روحانی حداکثر بی تدبیری را به خرج داد؛ لذا در حقیقت نیرو‌های نظامی، انتظامی و بسیج به خاطر بی تدبیری دولت ناچار به دخالت شدند. اگر تدبیر به خرج می‌دادند و مردم متوجه می‌شدند افزایش قیمت بنزین ضروری است و در نهایت به نفع مردم می‌باشد قضیه فرق می‌کرد. ولی با بی تدبیری دولت تبدیل به یک فتنه شد. به نظر شما عده‌ای در خیابان بریزند و شروع کنند به آتش زدن همه جا، باید چه کار کند؟ حتما باید جلویش گرفته شود.

جلویش باید گرفته شود، ولی در آن وضعیت معیشت مردم، گرانی بنزین کار درستی نبود.

من از سال ۷۳ می‌گویم این روش، که ما انقدر قیمت سوخت را پایین بیاوریم و یارانه سنگین بدهیم به نحوی که سهم ۱۰ درصد جمعیت کشور از بیت المال، ۳۰ برابر بیشتر از فقیرترین‌ها باشد، کاملا غلط است. چرا ما بیت المال را طوری هزینه کنیم که ثروتمندان بیشتر بهره ببرند و کسانی که مصرف کمتری دارند یا مصرف ندارند از حقشان از بیت المال محروم شوند؟

پس به نظر شما گزینه نظامی برای مواجهه با اعتراضات مردمی بایستی طبق قانون با آن عمل کند. درست است؟

هر برخوردی باید طبق قانون باشد. منتها قانون را مجلس تعیین می‌کند. قوه قضائیه براساس قانون حکم می‌دهد. یعنی قاضی وقتی می‌خواهد حکم دهد، باید مطابق با قانونی که مجلس تعیین کرده حکم بدهد. اما قاضی در صدور حکم مستقل است. اینکه تشخیص دهد خطایی صورت گرفته یا نه، بله. ولی اگر برای مجازاتی، اعدام پیش بینی نشده، اگر هم اعتقاد داشته باشد او نمی‌تواند، حکم اعدام را اجرا کند. مگر اینکه قانون را تغییر داده، پیشنهاد دهند و مجلس هم تصویب کند. دولت هم موظف است مطابق با قانون، کشور را اداره کند. در حقیقت ریل گذاری با مجلس است. دولت باید روی این ریل حرکت کند. اگر فکر می‌کند نمی‌تواند روی این ریل حرکت کند، نباید دولت تشکیل شود و اگر اعتقادی ندارد نباید نامزد شود. اینکه مثلا دولت بگوید این قانون مجلس را قبول ندارم، خب قبول نداشته باش. مثل این است که من بگویم این چراغ قرمز را قبول ندارم. چون من قبول ندارم رد می‌شوم و جریمه هم نباید بشوم. نه تو اگر رد شدی جریمه می‌شوی. حالا اگر معتقدی که اگر این چراغ قرمز نباشد بهتر است، می‌توانی پیشنهاد بدهی، دستگاه مربوطه اگر پیشنهاد را پذیرفت، به جای چراغ قرمز چراغ چشمک زن بگذارد آن وقت مانعی ندارد.

امروز که از گزینه‌های نظامی به عنوان گزینه‌های ریاست جمهوری نام برده می‌شود، از افرادی که سابقه فعالیت در سپاه را دارند نام برده می‌شود، ولی از افرادی که در ارتش فعالیت دارند نام نمی‌برند. چه تفاوتی میان ارتش و سپاه وجود دارد؟ نظرتان درباره فرد باسابقه ارتشی چیست؟

فرق ندارد. سپاهی و ارتشی هردو نظامی هستند. اگر کسی صلاحیت ریاست جمهوری در خودش می‌بیند و موقع نامزدی جزو این نیرو‌ها نیست، از نظر قانونی منعی برای نامزدی وجود ندارد.

منبع: انصاف نیوز

224246

سازمان آگهی های پرسون