یادداشت:

امروز را به خاطر بسپارید؛ برای قضاوت در آینده به کار می‌آید

یادداشت/ یا تصور کنید، همسر، خواهر و یا مادرتان در دام چنین اشباه الرجالی گرفتار آمده‌اند و شما توسط همسایه‌ها و آشنایان پس از انتقال ایشان به بیمارستان به شرط آنکه شانس به او رو آورده باشد و به سردخانه‌ مزارستان منتقل نشده‌ باشد از ماجرا مطلع شده‌اید؛ از شما می پرسم چه حال و حسی بهتان دست می‌داد؟

سایت خبری پرسون- اول کمی تصور کنید؛ روز چهارشنبه ۱۲ آذر فیلمی کوتاه در چهل ثانیه که گویا از دوربین مدار بسته‌ی منزلی ضبط شده بود بصورتی گسترده در شبکه‌های اجتماعی توزیع گردید.

سرقت کیف دستی یک خانم با محتویات آن و سپس طلای همراه او با ضرب و شتم شدید و نقش بر زمین نمودنش بصورتی کاملاً خشن و غیر انسانی.

به نظر شما چند درصد از کسانی که به شبکه‌های اجتماعی دسترسی دارند آنرا دیده‌اند؟ و یا حداقل از نزدیکان و آشنایانشان ماجرا را با آب و تاب شنیده‌اند؟

حال آیا به نظر شما پرداختن صدا و سیمای مرکز استان کرمانشاه به چنین موضوعی ضرورت دارد یا خیر؟

آیا فکر می‌کنید اگر رسانه‌های رسمی به آن نپردازند از اثر آن کاسته می‌شود!

آیا فکر می‌کنید پرداختن رسانه‌های رسمی به آن موجب گسترش خبر بد می‌گردد و به تعبیر دیگر تشویش اذهان عمومی رخ می‌دهد؟؟

سوال دیگر این است که پرداختن رسانه‌ها به موضوعاتی از این دست مفید است یا خیر؟

روزگاری پیش از این از دوست تحصیلکرده و صاحب علمی که از قضا بر مصدر قضاوت نیز نشسته‌اند پرسیدم که؛ سرّ نشان دادن تصاویر مجرمین یا فیلم همزمان جنایت آنان مثلاً در یک آدم‌ربایی در کانال‌ها و شبکه‌های رسانه‌ای اروپایی و غربی چیست؟

فرمود: از چند جهت قابل تحلیل است؛

نخست آنکه تمام ابزارهای ممکن را به کمک کشف جُرم می‌آورند.

دیگر آنکه این قبیل موضوعات را چنان در منظر اجتماعی با اهمیت پیگیری می‌کنند که حفظ امنیت اجتماعی به خواست و دغدغه‌ عمومی تبدیل گردیده و از طرف دیگر خاطیان و قانون‌شکنان هیچ مکانی را برای خود امن به حساب نیاورند.

و اما تصور کنید شما که خواننده‌ این متن هستید بعنوان یک بانو در روز روشن ساعت ۱۱/۳۸ پیش از ظهر به قصد خرید و یا هر کار دیگری در کوچه و محل خود و نه در بیابان و یا جاده‌ای خارج از شهر و یا کناره‌ مرتع و جنگلی سرسبز در حال عبورید و این حادثه برایتان پیش آمده است.

یا تصور کنید، همسر، خواهر و یا مادرتان در دام چنین اشباه الرجالی گرفتار آمده‌اند و شما توسط همسایه‌ها و آشنایان پس از انتقال ایشان به بیمارستان به شرط آنکه شانس به او روآورده باشد و به سردخانه‌ مزارستان منتقل نشده‌ باشد از ماجرا مطلع شده‌اید؛ از شما می پرسم چه حال و حسی بهتان دست می‌داد؟

برادر عزیز و زحمت کش نیروی انتظامی که با مشکلات فراوان و کمبودهای بسیار چند برابر توان خویش کار می‌کنید خواهش می کنم با تصور پیش فرض قبلی کشف این جرم را در دستور کار قرار دهید.
و شما برادر عزیز قاضی که چشم همگان به قلم و نظر شماست وقتی با این مجرمان مواجه می‌شوید حتما فرض فوق را تصور کنید و سپس حکم صادر کنید!
و حالا چند سوال دیگر
چرا عابران حاضر در محل نه قصد و نه توان مقابله با ضاربان را ندارند؟
آیا از خشونت بیش از حد و کشنده‌ مهاجمین می‌ترسند؟

آیا از تبعات آتی پس از آزادی آنان از حبس می‌هراسند ؟

آیا قانون را به حد کفایت حامی خویش نمی دانند تا به روش جوانمردان قدیم کرمانشاهی سینه برای دفع ظلم سپر نمایند؟

سوال مهمتر آیا این مهاجمین خانواده؛ پدر، مادر، برادر، خواهر، همسر و احیاناً فرزند یا فرزندانی دارند؟

آیا بستگانی دارند؟

آیا پس از اینکه اینان دستگیر شدند باز هم شما حاضرید آنان را زیر یک سقف و بر روی یک سفره در کنار خود تحمل کنید؟
سخنی با خود این افراد

چه تصوری از زیستن دارید ؟

مردانگی را در چه شکلی تعریف می‌کنید؟

آیا با فروش اموال اینچنینی لقمه‌ای از گلویتان پایین می‌رود؟

می‌دانید در همین شهر چه شهدای بزرگی جان خود را فدای امنیت من و شما نموده‌اند؟

می‌دانید در همین شهر حتی دزدان و لات‌های محل نیز که گاه پایی نیز در حبس و زندان داشتند وقتی روبروی زنی قرار می‌گرفتند سر بلند نمی‌کردند وچشمشان فقط نوک کفش‌های قیصری خودشان را می‌دید!
شما سر چه سفره‌ای بزرگ شده‌اید؟

غلامرضا آیین مهر ـ استان کرمانشاه

222766

سازمان آگهی های پرسون