به گزارش پرسون، محمد بحرانی – بازیگر و گوینده – در برنامه «کتاب باز» درباره عروسک «جناب خان» و چگونگی تسلطتش بر زبان و فرهنگ جنوب کشور صحبت کرد.
او در پاسخ به اینکه اهل کدام استان است، گفت: مهم نیست اهل کجا هستی. من همیشه همین را میگویم. فرقی نمیکند کجایی هستی. پدر و مادرم کازرونی هستند بحرانی یعنی منسوب به دو دریا و به نظر می آید از بحرین آمدهاند و در ایران پخش شدند. خودم به واسطه شغل پدرم در بهشهر مازندران متولد شدم و شناسنامه ام صادره از شیراز است و در شیراز هم بزرگ شدم.
او درباره اینکه با وجود جنوبی نبودن چگونه بر لهجه جنوبی به این زیبایی تسلط یافته است؟ توضیح داد: اولین رفیق زندگیام آبادانی بود و من بیشتر از اینکه کازرونی و شیرازی شنیده باشم آبادانی شنیده بودم. در محله ما خیلی از آبادانی ها ساکن بودند. روستای دوان هم در کازرون کارمندان خوزستانی دارد. من وسط این فرهنگها به دنیا آمدم.
او با بیان اینکه بهنام رفیق صمیمی کودکیاش بوده است، گفت: با بهنام بازی میکردیم و من تمام فرهنگ و آوای خوزستان را از بچگی فرا گرفتم. همه دوستانی که جناب خان دارد دوستان حقیقی من هستند و در شکل گیری شخصیت جناب خان تاثیر داشتند.
بحرانی درباره تاثیری که شخصیت جناب خان بر شناساندن مردم جنوب کشور داشته است، عنوان کرد: عشق من این بود که به قومیتها بگویم بقیه قومیتها چقدر قشنگ هستند. اینکه قومیتها، جنوبی گوش کنند. کردها ترکی گوش کنند و همه قومیتها با فرهنگ هم آشنا شوند.
این صداپیشه درباره دوران کودکیاش گفت: بچه که بودم وقتی میپرسیدند دوست داری چه کاره شوی؟ میگفتم دوست دارم ول بگردم. من از صبح تا شب در کوچه بودم و مدینه فاضلهای بهتر از آن نبود. وقتی دانشکده هنرهای زیبا قبول شدم، ترسیدم از آنهایی که کاپ و جام داشتند و خیلی چیزها بلد بودند اما بعدها هر چه به دردم خورد همهاش محصول همان ولگردی ها و آنچه از دوستانم آموختم، بود. همه حیات زیسته انسان در هنرهای نمایشی به درد میخورد.
بحرانی در پاسخ به این سوال عبدی پور که چگونه بر مهمانهای برنامه «خندوانه» تسلط و درباره زندگی آنها اطلاعات داشت، گفت: ما تیمی داشتیم که درباره مهمان حرف میزدیم و فکر میکردیم که از کجا آمده و چه دوست دارد. اما اینکه دقیقا چه پروسهای اتفاق میافتد را نمیدانم.
بحرانی در این گفتوگو درباره موسیقی جنوب هم صحبت کرد و از نیانبان به عنوان ساز مورد علاقهاش نام برد.
او افزود: اولین ساز جنوب، دست است و من و بهنام همیشه دست میزدیم و خیلی وقتها ما را به عروسی میبردند تا دست بزنیم! یک خانه بود که به عروسیها کرایه میدادند و ما همیشه در عروسی ها بودیم. چون خوب هم دست می زدیم آنجا مقبول بودیم.
منبع: ایسنا