سایت خبری پرسون- کرونا اما سبب شد تا بیشتر مرگ را احساس کنیم. در واقع مرگ آگاه شویم. هر کدام از ما از سالم ترینمان تا ضعیف ترینمان فقط ساعت و لحظه ای با مرگ فاصله داریم. اما همچنان برنامه ریزی های بلند مدت برای زندگی داریم. مرگی که عادل ترین است در مساوی کردن انسان ها. یعنی منِ پویا با این زندگی معمولی ام در برابر ثروتمندترین و قدرتمندترین و عالم ترین انسان روی کره زمین در هنگام مرگ یکی می شویم و مرده شور بر همه ی ما به یک نوع تسلط دارد.
هر آنچه داشته باشیم هم از ما می ماند. اما چرا در دنیای ما از مرگ کم می گویند؟ چون زمانه ی ما زمانه ی زیستن آگاهی است نه مرگ آگاهی. یعنی نظام جهانی طوری ساماندهی شده که به جذابیت های زیست بیشتر فکر می کنیم تا رازهای نزیستن. در این زمانه می گویند جلوی بچه زاری نکنید و از مرگ نگویید.در واقع مرگ را سانسور می کنیم. اما در گذشته چنین نبوده است. بچه ها از ابتدا مرگ را فهم می کردند پس سطح انتظارشان هم از زندگی محدود می شد اما الان ابر انسان و نامیرای تبلیغ می شود، چیزی که دامن آدم های اطرافمان را هم می گیرد. من همواره در نشست و برخاست با ثروتمندان و حاکمان به مرگ در ذهنشان فکر می کنم. در اغلب موارد آنها را بسیار دور از مرگ می بینیم. پولدارهایی که در ٩٠ سالگی مثل یک گرگ حریص در حال جمع کردن، کار کردن و سنگین تر کردن بار خود هستند و قدرت طلب هایی که خود را مانا می دانند. انسان ها می دانند که می میرند اما حیوانات نمی دانند. به همین دلیل حیوانات بهتر و راحت تر زندگی می کنند چون اصلا مرگ را فهم نمی کنند. اما انسان ها با اینکه می دانند سعی می کنند خود را گول بزنند و مرگ را به تاخیر بیاندازند، غافل از اینکه روزی مرگ سراغمان می آید.
افلاطون یا سقراط می گوید زندگی مُمارست مرگ است. یعنی ما زندگی می کنیم که به مرگ برسیم. در واقع برنامه ریزی برای مردن داریم تا برای زندگی کردن. پس زندگی می کنیم برای بهتر مردن نه بهتر زندگی کردن. این نوع از زندگی جزو بهترین گونه های زندگی و روبرو شدن با مرگ است.
تنها کسانی می توانند مرگ را هضم کنند که سبک هستند و بار خود را زمین گذاشتند. بار سنگین در این دنیا به مقصد نخواهد رسید.
پویا دبیری مهر