دکتر محمد خوش‌چهره اقتصاددان در گفت و گو با خبرنگار اقتصادی سایت خبری پرسون در خصوص عدم توانایی بودجه ریزی با توجه به شرایط کشور و موانع موجود بر سر این راه اظهار داشت: تغییر بودجه سنتی به عملیاتی در کشور کلید خورده است ولی در را باز نکرده و بحثش شکافته نشده است .
خوش چهره افزود: با این تغییرات در بودجه ریزی در عمل هم هیچ اقدامی به مفهوم درستش نبوده است. یکی از اشکالات چنین اقدام های برجسته مثل اینکه ساختار بودجه باید عوض شود یا ساختار نظام مالی عوض شود یا ساختار آموزش و پرورش باید عوض شود، در کلیت یک ساختار ذهنی برای مخاطب و شنونده ایجاد می کند اما درک مفهومی آن در اجرا فوق العاده مهم است اصطلاح عامیانه اش این است: این که می گویی یعنی چه؟
وی تأکید کرد: در راستا این اقدام باید جزئیات برنامه را شفاف سازی کرد و قانون گزار تا اینکه طرح موضوع می کند، برنامه ریز و مجری طرح نباید ویراژ دهند. یکی از آفت ها همین است مثل خیلی دیگر از حرف های کلی که می زنیم مثلا عدالت چون تعریف نمی کنیم، شاخص نمی دهیم و روش های ارزیابی نمی گذاریم، اقداماتی به اسم عدالت می شود غیر عدالت.
این اقتصاددان مطرح کرد: یکی دیگر از عوامل عدم موفقیت بودجه، عدم درک صحیح مشکلات و شفافیتاست و این که این موضوع به عنوان یک مطالبه جامعه و نخبگان و فعالان اقتصادی نمی باشد و قابل ذکر است مجلس دو جنبه دارد:ابتدا قانون گزاری و دوم نظارت بر موانع قانونی و اجرا که به نظرم برای مورد نظارت بر قانون گزاری و اجرا مجلس کاستی محسوسی دارد و دولت هم با این که راه های ساده تر از صندوق ذخیره ی ارزی پول بردارد یا مثلا پول فروش نفت خام را بردارد مثل قلکی که جلوی دست است می گوید من فعلا این را بردارم تا رنگ چسب و طلا را از روش های دگر نکنم .این دوتا عامل باعث شده است که ما کماکان شاهد این کاستی ها باشیم.
خوش چهره در پاسخ به سوال به نظر شما مهم ترین تغییراتی که در ساختار بودجه یک کشور باید صورت بگیرد چیست؟ پاسخ داد: در تعریف بودجه باید گفت یک ستون درآمد است و یک ستون هزینه دولت ها منابع هایی دارند درآمد هایی دارند از آن طرف هم هزینه است که خرج و دخل باید باهم تراز شود. بهش می گویند بالانس بودجه و اگر نباشد می شود کسری بودجه که عموما هزینه ها از درآمدها بالاتر است.
وی ادامه داد: حال سوال پیش می آید که درآمدهای دولت در دنیا معمولا چیست؟ دولت ها تلاش می کنند که رونق تولید صورت بگیرد موانع از سر راه تولید برداشته شود ظرف تولید بالا برود و بعد مقداری از این ظرف تولید را به عنوان مالیات می گیرند.مثلا آمریکا اتحادیه اروپا و خیلی از کشورهای برجسته اقتصادی نزدیک 98-95 درصد درآمدشان از مالیات است یعنی تلاش می کنند مثل صاحبان فعالیت های اقتصادی موانع را برطرف کنند به آن ها کمک کنند و باعث رشد و شکوفایی اقتصاد شوند.
