به گزارش سایت خبری پُرسون، فیلم سینمایی «ناجورها» با بازی بازیگران شناخته شدهای چون پژمان جمشیدی، محسن کیایی، بیژن بنفشه خواه، المیرا دهقانی و گیتی قاسمی همراه است و نویسندگی آن را مصیب حنایی بر عهده داشته است.
اما آیا «ناجورها» توانسته است انتظارات را برآورده کند و در ژانر کمدی- اجتماعی ایرانی اثر ماندگاری از خود به جای بگذارد؟
تحلیل فیلمنامه و روایت
فیلمنامه «ناجورها» نوشته مصیب حنایی بدون شک ضعیفترین بخش این اثر سینمایی است. داستان فیلم حول محور دو دوست میچرخد که اقدام به تولید یک نوع ماده روانگردان میکنند و این اقدام آنها منجر به ورود پلیس به ماجرا میشود. اما متأسفانه این ایده اولیه هرگز به صورت کامل و منطقی بسط داده نمیشود.
فیلمنامه از پرداخت عمیق شخصیتها و روابط بین آنها عاجز است و در عوض به موقعیتهای سطحی و کلیشهای متوسل میشود.
به عنوان مثال شخصیتهای اصلی فاقد پسزمینه روانشناختی قابل قبولی هستند و انگیزههای آنها برای انجام کنشهای مختلف به خوبی توجیه نشده است. این ضعف به ویژه در مورد شخصیتهای فرعی مشهودتر است که بیشتر به عنوان ابزاری برای پیشبرد طرح داستانی استفاده شدهاند تا شخصیتهای مستقل و باورپذیر. از سوی دیگر روایت فیلم از یکپارچگی لازم برخوردار نیست و در بسیاری از لحظات شاهد انحراف از خط داستانی اصلی هستیم. این انحرافات نه تنها به پیشبرد داستان کمک نمیکنند بلکه باعث سردرگمی تماشاگر و کاهش درگیری او با اثر میشوند.
همچنین فیلمنامه در بهرهگیری از ظرفیتهای کمدی موقعیت نیز ناموفق عمل کرده است. بیشتر موقعیتهای کمدی فیلم قابل پیشبینی هستند و فاقد خلاقیت و نوآوری لازم برای خنداندن تماشاگرند. حتی تلاشهای فیلم برای پرداختن به مسائل اجتماعی نیز به دلیل سطحینگری وعدم عمق بخشی به موضوعات با شکست مواجه شده است. در نهایت میتوان گفت که فیلمنامه «ناجورها» فرصتهای بسیاری را برای خلق یک اثر ماندگار در ژانر کمدی- اجتماعی از دست داده است.
تحلیل بازیگری
بازیگری در «ناجورها» تا حدی قابل قبول است. پژمان جمشیدی و محسن کیایی که پیش از این در فیلمهای موفقی مانند «لونه زنبور»، «دینامیت» و «هتل» با یکدیگر همکاری داشتهاند در این فیلم نیز هماهنگی نسبتاً خوبی از خود نشان میدهند. با این حال به نظر میرسد که این دو بازیگر در حال تکرار اجراهای قبلی خود هستند و خلاقیت و نوآوری چندانی در ایفای نقشهای جدید به خرج ندادهاند. جمشیدی با تکیه بر حالات چهره آشنا و حرکات کلیشهای، شخصیتی را خلق میکند که تفاوت چندانی با نقشآفرینیهای قبلی او در ژانر کمدی ندارد.
کیایی نیز اگرچه انرژی قابل توجهی به صحنهها تزریق میکند اما در نهایت نتوانسته است از قالب نقشهای قبلی خود فاصله بگیرد. در میان بازیگران فرعی المیرا دهقانی که با سریال «لحظه گرگ و میش» به شهرت رسیده اجرای قابل قبولی از خود نشان میدهد.
بیژن بنفشه خواه و گیتی قاسمی نیز در نقشهای مکمل اجراهای استانداردی ارائه میدهند اما به دلیل ضعف فیلمنامه فرصت چندانی برای درخشش پیدا نمیکنند.
در کل میتوان گفت که بازیگران «ناجورها» اگرچه تلاش قابل تقدیری داشتهاند اما به دلیل محدودیتهای کارگردانی و فیلمنامه نتوانستهاند به اجراهای به یادماندنی و تأثیرگذار دست پیدا کنند.
تحلیل موسیقی و صدا
موسیقی متن فیلم ساخته محمد احمدی است و خوانندگی آن را امیر رفعتی بر عهده داشته است. متأسفانه موسیقی «ناجورها» نتوانسته است به عنوان یک عنصر مکمل در خدمت روایت داستان قرار بگیرد. بیشتر قطعات استفاده شده در فیلم کلی هستند و فاقد اصالت لازم برای تقویت احساسات صحنهها. در واقع هیچ نوع موسیقی متن قابل توجهی در فیلمنامه وجود ندارد به جز صحنه رقص که اگر آن راه هم از فیلم در بیاوریم اتفاق خاصی رخ نمیدهد.
از نظر طراحی صدا نیز فیلم با ضعفهایی روبرو است. ترکیب صدا در برخی صحنهها نامتعادل است و دیالوگها به وضوح قابل شنیدن نیستند. این مشکل به ویژه در صحنههایی که چند شخص به طور همزمان صحبت میکنند مشهودتر است.
علاوه بر این استفاده از افکتهای صوتی نیز در «ناجورها» قابل قبول نیست. اثرات به کار رفته اغلب مصنوعی و غیرطبیعی به نظر میرسند و به جای تقویت واقعنمایی صحنهها باعث کاهش غرق شدن تماشاگر میشوند.
در کل میتوان گفت که موسیقی و صداگذاری در «ناجورها» نه تنها به عنوان نقطه قوت اثر محسوب نمیشوند بلکه تا حدی به ضعفهای کلی فیلم اضافه کردهاند.
تحلیل طراحی صحنه و لباس
در این بخش نیز «ناجورها» با چالشهای متعددی روبرو است. همانطور که پیش از این اشاره شد محدودیت لوکیشن فیلم (عمدتاً درون خانه) به عنوان یک نقطه ضعف بزرگ مطرح است. این محدودیت نه تنها بر تنوع بصری فیلم تأثیر منفی گذاشته بلکه باعث ایجاد حس محصور بودن و یکنواختی در تماشاگر شده است. طراحی داخلی خانه به عنوان صحنه اصلی فیلم نیز فاقد خلاقیت و اصالت لازم است.
به نظر میرسد طراحی صحنه نتوانسته است به اندازه کافی به شخصیتپردازی شخصیتها کمک کند و فضای ایجاد شده بازتابی از شخصیت و سبک زندگی آنها نیست. از نظر طراحی لباس نیز فیلم با مشکلاتی روبرو است. لباسهای شخصیتها اغلب کلی و فاقد سبک متمایز هستند. این مسئله به ویژه در مورد شخصیتهای اصلی مشهود است که لباسهای آنها هیچ کمک خاصی به معرفی شخصیت یا موقعیت اجتماعی آنها ندارد.
حتی در مورد شخصیتهایی که قرار است به عنوان «ناجور» شناخته شوند طراحی لباس نتوانسته است به طور مؤثر این ویژگی را برجسته کند. در کل طراحی صحنه و لباس در «ناجورها» نه تنها به عنوان عناصری که میتوانستند به غنای بصری فیلم کمک کنند عمل نکردهاند بلکه تا حدی به یکنواختی و پیش بینیپذیری اثر دامن زدهاند.
تحلیل تدوین و فیلمبرداری
تدوین فیلم بر عهده آذین دبیر زاده بوده است. متأسفانه تدوین «ناجورها» نیز نتوانسته است به بهبود ریتم کند فیلم کمک کند. سرعت فیلم نامنظم است و در بسیاری از لحظات شاهد صحنههایی هستیم که میتوانستند با تدوین فشردهتر تأثیرگذاری بیشتری داشته باشند.
به عنوان مثال سکانسهای کمدی اغلب طولانیتر از حد لازم هستند و زمانبندی مناسبی برای نقطه اوج طنز رعایت نشده است. این مسئله باعث کاهش تأثیر موقعیتهای خندهدار شده است.
علاوه بر این گذر کردن بین صحنهها نیز اغلب ناشیانه و غیرحرفهای به نظر میرسند و جریان طبیعی روایت را تحت تأثیر قرار دادهاند.
از نظر فیلمبرداری نیز فیلم با محدودیتهای قابل توجهی روبرو است. ترکیببندی صحنهها اغلب ایستا و فاقد پویایی لازم است. دوربین جنبش چندانی ندارد و در بیشتر صحنهها به صورت ثابت قرار گرفته است. این مسئله به ویژه با توجه به محدودیت لوکیشنها به یکنواختی بصری فیلم دامن زده است. در کل میتوان گفت که تدوین و فیلمبرداری «ناجورها» در سطحی استاندارد و معمولی قرار دارند و نتوانستهاند به عنوان نقاط قوت اثر مطرح شوند.
تحلیل روان شناختی و اجتماعی
«ناجورها» تلاش کرده است تا به مسائل اجتماعی و زندگی شهری در ایران معاصر بپردازد. با این حال، این پرداخت بسیار سطحی و فاقد عمق لازم است. فیلم به موضوعاتی مانند دوستی، اعتماد و تقابل فرد با جامعه اشاره میکند، اما هیچکدام از این درونمایهها به صورت جدی، ظریف و عمیق بررسی نشدهاند. به عنوان مثال، انگیزه شخصیتهای اصلی برای تولید ماده مخدر به درستی توجیه نشده است. آیا این کنش ناشی از درماندگی اقتصادی است؟ یا صرفاً یک ریسکپذیری بیپروا؟ فیلم پاسخی به این پرسشها نمیدهد و در نتیجه، تماشاگر نمیتواند با شخصیتها همذاتپنداری کند.
از نظر روانشناختی نیز فیلم فرصتهای بسیاری را از دست داده است. شخصیتها فاقد پیچیدگی و عمق روانشناختی هستند و به عنوان کلیشه یا کاریکاتورهایی از رفتار انسانی ارائه شدهاند. علاوه بر این فیلم در پرداختن به پیامد کنشهای شخصیتها نیز ناموفق عمل کرده است. به نظر میرسد که نتایج رفتارهای پرخطر آنها بیشتر به عنوان ابزارهای داستانی استفاده شدهاند تا نقدهای اجتماعی معنادار، در کل میتوان گفت که «ناجورها» در بهرهگیری از ظرفیتهای اجتماعی و روانشناختی خود ناموفق بوده است.
فیلم سینمایی «ناجورها» با وجود داشتن پتانسیل اولیه و بازیگران توانمند نتوانسته است به عنوان یک اثر به یاد ماندنی در ژانر کمدی- اجتماعی سینمای ایران مطرح شود. ضعفهای متعدد باعث شدهاند که فیلم نتواند درگیری لازم را با تماشاگر برقرار کند.
منبع: میزان