واکاوی ارتباط نقدینگی و قیمت دلار

وعده پائین آوردن قیمت ارز از یک طرف مژده به کسانی است که به طور غیر قانونی انواع کالا های مصرفی و غیر ضروری را به کشور وارد می کنند، و از طرف دیگر بشارت به کسانی است که در صدد تبدیل سرمایه هایشان به ارز و انتقال آن به خارج از کشور هستند.

به گزارش سایت خبری پرسون، علی‌اصغر سمیعی در یادداشتی نوشت:

وقتی از حال روز بازار در وضعیت ابهام درباره "اف ای تی اف " سوال می کنید، ظرف شربتی را در نظر بگیرید که به طور منظم به آن آب اضافه میشود یعنی بیش از آنکه احتیاج داشته باشد، به آن ظرف آب داخل می شود؛ حالا به ما می گویند:" اگر راه باز شود ممکن است، شکرهای بلوکه شده ما به دستمان رسیده و باعث قوت گرفتن شربت ما شود؟"

آیا اینکه خبر برسد ممکن است، مقداری شکر برای اضافه شدن به شربت برسد، یا بر عکس محموله شکر را برگردانده اند آیا باید خیلی باعث خوشبینی یا بد بینی راجع به وضعیت شربت شود؟

به نظرم قبل از اینکه برای رسیدن شکر برای اضافه شدن به شربت، نگران باشیم و حدس و گمان بزنیم و برای رسیدن آن کوشش کنیم بهتر است بیشتر از آن یا حداقل به اندازه آن نگران آبی باشیم که به طور مرتب داخل شربت ما وارد می شود.

وقتی آمارها حکایت از رشد بیش از ۳۰ درصدی نقدینگی در سال ۹۸ و ۹۹ دارد، و برای سال آینده هم رشد نقدینگی کمتری پیش بینی نمیشود، چه انتظاری از واکنش بازار داریم؟

خوب شربت ما با این وضعیت هر لحظه رقیق‌تر می‌شود، یعنی پول ملی ما با این روش لحظه به لحظه ضعیف‌تر می‌شود و ضعیف شدن پول ملی به معنی گران شدن کالاهای مقابل آن از جمله ارز است ، تا عوامل کاهش ارزش پول ملی را از بین نبریم ، مسائلی مانند تصویب " اف ای تی اف " و حتی آزاد شدن پول های بلوکه شده و رفع تحریم ها به تنهایی مشکلات اقتصادی کشور را حل نمی کند.

اینکه قیمت دلار افزایش قیمت پیدا می کند دلیل اصلیش تفاوت معنی داری است که بین نرخ تورم در کشور ما و کشورهای حوزه دلار مشاهده می شود و همانطور که عرض کردم، افزایش حجم نقدینگی به طور فاحش، ولی دلایل دیگری هم می‌توان برای بی ثباتی در بازار ذکر کرد از جمله مهمترین آن چند نرخی بودن ارز است که خودش باعث رانت و فساد در بازار ارز است و وجود محدودیت هایی که برای صرافی های بخش خصوصی اعمال میشود متاسفانه سیاست‌های بانک مرکزی باعث شده صرافی های بانکی و برخی از صرافی های بزرگ در بخش خصوصی از رانت ها و امتیازاتی برخوردار باشند، که صرافی های کوچک نه‌تنها از آن بی بهره اند، بلکه از فعالیت‌های عادی خود هم منع شده‌اند و و البته نفع این کارها به جیب رانت خواران از یک طرف و صرافان غیررسمی از طرف دیگر میرود.

اخیراً دو تن از بزرگترین مقامات حال حاضر اقتصاد کشور راجع به مسئله ارز ، اظهار نظر فرموده اند ، ولی اظهار نظر هر دو بزرگوار از موضع دستوری و فتوایی بوده و کوچکترین نشانی از دلیل و برهان واقعی در آن دیده نمی شود .

و تنها دلایلی که بر آن تکیه می شود، تصویب شدن " اف ای تی اف " و آزاد شدن پول های بلوکه شده، و لغو برخی از تحریم ها است.

یکی از بزرگواران قیمت دلار را بدون ذکر هیچ دلیلی ۸۵۰۰ تومان دانسته و بعد تخفیف داده و تا ۹۰۰۰ تومان کوتاه آمده اند، ولی باز هم بدون ذکر هیچ رد پائی از دلیل ، بی خود نیست که زیر مجموعه ، این بزرگوار هم وقتی برای مودیان ، مالیات می نویسد ، هیچ دلیل و مدرکی ارائه نمی کنند، لابد زیر مجموعه هم پیروی از خط مشی رئیس می کنند ، متاسفانه خبرنگاران محترم هم که از قول ایشان تیتر می زنند حوصله ندارند از ایشان سوال کنند ، خوب این عدد ۹۰۰۰ تومان چگونه به دست آمده ؟ چرا ۸۰۰۰ تومان نباشد ؟ چرا ۱۰ هزار تومان نباشد؟ و اگر این عدد صحیح است چرا نرخ دلار در بودجه کمتر از نصف این عدد ذکر شده ؟ چرا در بازار بسیار بالا تر مورد معامله قرار می گیرد؟

اصولا در شرایطی که اغلب قیمت ها خودشان را با نرخ های فعلی دلار هماهنگ کرده اند ، آیا مصلحت هست که قیمت ارز را به طور مصنوعی و دستوری پائین آورد؟

آیا حتی اگر گشایشی حاصل شود، بهتر نیست، آن را صرف زیر ساخت های اقتصادی کشور کنیم؟ مثلا نمی شود ، از آن پول ها (اگر هم به دست بیاید ) به جای تزریق بی دریغ برای پائین آوردن مقطعی ارز برای

ایجاد شغل و کم شدن نرخ بیکاری استفاده کرد؟

نمی شود با تکیه بر آن از حجم استقراض دولت از بانک مرکزی و پیرو آن از نرخ های تورم و بهره در کشور کاست ؟

وعده پائین آوردن قیمت ارز از یک طرف مژده به کسانی است که به طور غیر قانونی انواع کالا های مصرفی و غیر ضروری را به کشور وارد می کنند، و از طرف دیگر بشارت به کسانی است که در صدد تبدیل سرمایه هایشان به ارز و انتقال آن به خارج از کشور هستند.

آیا برای به دست آوردن نرخ برابری پول های خارجی در مقابل ریال فرمولی وجود ندارد ؟ آیا می باید فال گرفت ؟ یا خواب دید ؟ یا خدایی ناکرده برآورد کرد که اعلام چه نرخی به صلاح و مصلحت دوستان است ؟
ممکن است، آقایان بگویند:"حالا کی خواست واقعا قیمت ارز را پایین بیاورد که تو ای استدلال ها را می کنی ، ما یک حرفی می گوئیم که فعلا دل مردم خوش شود." بنده عرض می کنم که اگر این جور باشد که خیلی بدتر ، بخاطر اینکه همه صدمه هائی که عرض کردم ، به اقتصاد کشور وارد می شود و فایده ای هم اگر برای پائین آمدن ارز متصور بود حاصل نمی شود.

حتی اگر حمل به صحت کنیم و بگوئیم برای صلاح کشور نرخ ها را کم و زیاد اعلام می کنیم باز هم قابل قبول نیست، زیرا اعلام عدد غلط با هر نیتی که باشد ، باعث گمراهی کاربران خواهد شد اگر حتی با نیت خیر هم قیمت ها ، که همان علامت ها هستند دستکاری شوند ، فرقی نمی کند و صدمه اش به اقتصاد کشور حتمی است .

نمی دانم چرا کسی این سوال را مطرح نمی کند، که قدرت یک بانک مرکزی در چیست ؟ آیا این قدرت است و هنر است که در ظرف چند روز بیش از ۳۰۰۰ تومان به نرخ دلار افزوده شود و بعد ظرف چند ساعت نرخ آن ۱۰۰۰ تومان کاهش یابد ؟ آیا وظیفه و اقتدار بانک مرکزی ایجاب می کند که از نوسانات و تلاطمات در بازار جلوگیری کند ، و با تنظیم به موقع و هماهنگ با تفاضل نرخ تورم و بهره در کشور ما و کشورهای حوزه دلار، نوعی ثبات نسبی را در بازار حاکم کند؟ ، یا اینکه با ایجاد تلاطم در بازار اگر نگوئیم "رانت اطلاع" ولی حداقل بی نظمی و بی ثباتی در بازار ایجاد کند ؟

خود همین صحبت ها گاهی موجب تلاطم و نوسان در بازار ارز می شود، به هر حال از سران کشور اسلامی انتظار بیش از این است انتظار می رود که با درک موقعیت و جایگاه رفیع خود در سخن گفتن ها دقت بیشتری بفرمایند و سخن نگفتن را بر گفتن سخنان بهت آور ترجیح دهند .

246377

سازمان آگهی های پرسون