به گزارش سایت خبری پرسون، هنوز سرنوشت قطعی انتخابات آمریکا با توجه به شکایت ترامپ به دادگاه عالی و اظهارات اخیر وی مبنی بر اینکه «منتظر شوک خبری جدید باشید» به همراه برکناری اسپر، وزیر دفاع آمریکا و جایگزینی کریستوفر سی میلر قاتل سردار سلیمانی، در دو ماه باقیمانده از عمر دولتش در هالهای از ابهام و سوال است.
این جابجایی در ماههای آخر قدرت، معمولا با اقتضای مدیریت، سازگاری کمتری دارد؛ ضمن اینکه هنوز پوتین به عنوان قدرت مقابل آمریکا به بایدن پیام تبریک نفرستاده و منتظر فرآیند حقوقی دادگاه عالی است.
این رفتارها و معماهای معنادار و روابط پشت پرده، نشان ازعلائم و شائبههای در هم تنیدهای دارد که میتواند باقی ماندن ترامپ در قدرت را تقویت کند. با این وصف، دو سناریو درباره عاقبت ترامپ، قابل رصد و واکاوی است:
یکی ماندن در قدرت و دیگری حذف شدن از قدرت.
هر کدام از این دو سناریو دارای تبعات و هزینههایی است. هر چند که وزن عوارض جانبی آنها میتواند متفاوت و ناهمگون باشد. اگر ترامپ به این نتیجه برسد که در حال خروج از گردونه قدرت است با توجه به روحیه خشن و لجوجش احتمال اینکه دست به ماجراجوییهای غیرمنتظره در فرصت باقیمانده بزند، دور از انتظار نیست. اما اینکه این ماجراجوییها در کدام نقطه از جغرافیای جهان باشد نامشخص است؛ در آمریکای لاتین، شرق آسیا، چین، کره شمالی و یا قلب خاورمیانه در ایران؟ در این صورت، ترامپ به خاطر راهبردهای غلط و عجولانه در سیاست خارجی شکننده اش ناکامتر از همیشه خواهد شد. هرچند وی با جذب پترودلارهای عربستان در ایجاد فرصتهای شغلی برای قشر آسیب پذیر در کمپانیهای تعطیل شده تسلیحاتی از موفقترینها بوده و یکی از دلایل آرای هفتاد میلیونی وی نیز همین موضوع است.
ولی اگر در قدرت بماند، شرایط پیچیدهتر میشود و هندسه محاسبات او در خاورمیانه بیشتر به هم میریزد و معامله قرنِ به کما رفته، غیرقابل احیا میشود. یکی از دلائل این کما، میتواند ناسپاسیهای نتانیاهو باشد؛ کسی که ترامپ برای اسرائیل در زمان او سنگ تمام گذاشت. از انتقال سفارت آمریکا به قدس تا مفاد معامله قرن؛ طرح صلحی که هیچ یک از روسای جمهور آمریکا بعد از کمپ دیوید در آشتی دادن کشورهای عربی با اسرائیل، راه به جایی نبرده بودند، ولی ترامپ رابطه دوستی و دیپلماتیک سه کشور عربی امارات، بحرین و سودان را در ظاهر امر عملی کرد و قبح دوستی اعراب با اسرائیل را بیشتر شکست، اما این پیوند پایدار نخواهد ماند، هر چند که ترامپ در مسیر هموارکردن آن برای سایر کشورها از جمله عمان، قطر و عربستان نیز بوده است.
به نظر میرسد با فرض ماندن ترامپ در قدرت، وی نتانیاهو را گوشمالی خواهد داد؛ به خاطرآنکه نتانیاهو در بزنگاه سرنوشت، ترامپ را همراهی نکرد و هشتاد درصد از یهویان آمریکا به بایدن رای دادند.
این رویداد از دو حال خارج نیست؛ یا رهبران یهودی غیرصهیونیستی با طرح صلح معامله قرن، در پای صندوقها به جنگ ترامپ آمدند و یا سکوت نتانیاهو در همراهی با یهودیان توامان بود که در هر دو صورت بازنده بازی تا اینجای کار ترامپ بوده است. اگر فرضیه دوم محتمل باشد نشان از مکر و حیله نتانیاهوست، چون در طول چهار سال بهترین و بیشترین بهره برداری را از ترامپ برده بود و در دوره دوم ریاست جمهوری وی، مایل نبود با فشار آمریکا وارد جنگ احتمالی با ایران شود و میدانست که درگیری با ایران به معنای پایان حیات اسرائیل است.
نتانیاهو با همین نگاه قبل از نظر دادگاه عالی به بایدن تبریک صمیمانه گفته و ترامپ را برآشفته کرده است. آنچه که تحقق معامله قرن با، اما و اگرهای زیاد نامیده شد نیز ناخواسته به دست ترامپ- نتانیاهو به نقطه سقط نزدیکتر شد و عربده کشیهای این دو در ساقط کردن جمهوری اسلامی ایران نیز همچون گذشته محکوم به شکست گردید چه با ماندن ترامپ و چه با رفتنش!
اما ایران، با تحمل همه رنج و مشقت ها، قدرتمندتر از هر زمان، مقتدر و مقاوم ایستاده است و در صورت کوچکترین خطای ترامپ درجنگ افروزی، قدرت نظامی خود را به رخ خواهد کشید.
ایران در شرایطی دست به ابراز قدرت خواهد زد که اتحاد دو متحد به خاطر سایش و اصطکاکشان در حد رانش ویا در نازلترین سطح پیوستگی باشد، چون نتانیاهو هیچ وقت حاضر نیست بلاگردان آمریکا شود و با حملات سهمگین موشکهای ایران موجودیت اسرائیل را با مرگ و نابودی مواجه کند.
هرچند که ترامپ، اراده قلبی برای این کار نداشته باشد، اما در قانون و قاموس روابط بین الملل برتری قدرت و حفظ منافع آن بر سایر مقولهها رجحان دارد. این یقه گرفتنها نشان از آه مظلوم و سنت لایتغیر الهی است و تحقق آن مصداق ومکروا و مکرالله والله خیر الماکرین است.
نویسنده: حسین حاجی
تحلیلگر سیاست بین الملل