یادداشت؛

والدین بیشتر از کودکان به آموزش نیاز دارند

والد بودن پکیجی است از فنون و مهارت‌ها. به پیروی از روانشناسان رشد؛ یک قدم فراتر می‌روم و می‌نویسم: والد بودن یک علم تمام‌عیار است.

پرسون - من معتقدم که بسیاری از ما صرفاً پدر و مادریم نه والد. نهاد مدرسه ناخواسته باعث شد که از این ضعف و ضایعه بزرگ بی‌اطلاع بمانیم اما کرونا و تعطیلی کامل یا فعالیت نیم‌بند آنها، این حقیقت تلخ را به ما نمایاند که بلد نیستیم بچه‌ها را سرگرم کنیم؛ نمی‌دانیم چطور هم‌بازی و همدلشان شویم؛ روحمان خبر ندارد چطور به آنها یاد بدهیم معجزه اعداد را، و شکوه و زیبایی قوانین علوم را و دستگیرمان نشد چطور لذت خواندن شعری دل‌انگیز را به آنها بچشانیم، و اصلاً نمی‌‌دانیم چطور راه و رسم همصحبت شدن با دوست و فامیل و همنوع را نشان دهیم، نمی‌دانیم چطور در عمل به آنها نشان دهیم که اگر زندگی خوب پیش نرفت و مشکلی، پیش آمد «حل‌مسئله» کنیم و بسیاری بلدنبودن‌های دیگر.

کرونا نشان داد که همه به درجات مختلف از آن پکیج و از آن دانش، بی‌بهره‌ایم. وقتی نصف روز کودک در مدرسه و مهدکودک سپری می‌شد احساس نمی‌کردیم چیز بزرگی را کم داریم. حداقل از این یک نظر باید قدردان کرونا بود. اگر تشخیص یک کمبود یک درد و یک بیماری، نخستین مرحله درمان باشد پس اکنون به لطف کرونا می‌‌دانیم که از یک بیماری رنج می‌بریم و باید دنبال درمان بود.

و اکنون همه باید فهمیده باشیم که کار بسیار سختی در پیش داریم. باید فهمیده باشیم که خودمان ما هم خیلی چیزها را نمی‌دانیم و درست مثل فرزندانمان به آموزش و یادگیری بیشتر و بیشتر نیاز داریم. درباره اپیدمی بی‌بهره‌گی والدین امروزی از مهارت‌آموزی به کودکان، حرف زیاد است اما بیش از این به آن نمی‌پردازم و وارد موضوع مهم بعدی می‌شوم.

مدارس بعد از مدت‌ها آغاز به کار کردند اما هرلحظه امکان تعطیلی دوباره آنها وجود دارد. به‌هرحال تصور نکنیم که مدرسه رفتن فرزندانمان، ما را از آن وظیفه خطیری که گفته شد بی‌نیاز می‌کند. توجه داشته باشیم که مدارس عمدتاً روی «آموزش علمی» کار می‌کنند. این هم به نوبه خود معضل بزرگی است. متاسفانه نظام آموزشی ما از این نظر پا به پای پیشرفت‌های نظام‌های آموزشی در کشورهای دیگر جهان، حرکت نکرده است. به‌عنوان‌مثال مدارس در دنیای توسعه‌یافته، توجهی خاص و اکید به آموزش و تفویت «مهارت‌های ارتباطی» دارند. آنها دریافته‌اند که توانایی‌های ارتباطی به عنوان یکی از مصادیق و نشانه‌های «هوش عاطفی» نقشی اساسی در رقم خوردن جایگاه شغلی و البته زندگی کودکان بازی می‌کنند. هرچه بر اهمیت ارتباط و یادگیری شیوه‌های صحیح ارتباطات و تعاملات انسانی تاکید کنیم کم گفته‌ایم. خوشبختانه اینترنت و فضای مجازی می‌تواند کار مای پدر و مادر را راحت‌ کند. به‌عنوان‌مثال مدتی است که دوره‌های آموزشی که در زمینه آموزش مهارت‌ّهایی مثل روابط عمومی به کودکان فعالیت می‌کنند آغاز به کار کرده‌اند و خوشبختانه با استقبال والدین و مدارس مواجه شده است؛ دوره‌ای که خوشبختانه به صورت کاملاً رایگان ارائه می‌شود.

منتظر پایان قطعی کرونا نمانیم؛ اگر دیدیم فلان دوره آموزشی مجازی؛ مهارتی مهم و اساسی را به فرزندانمان یاد می‌دهد که جای آن در سیستم آموزشی ما خالی است استقبال کنیم. کودکان ما به چیزی بسیار فراتر از دانش و معلومات نیاز دارند. ذات مهارمحور این قبیل مهارت‌ها به آن معناست که به تمرین در موقعیت‌های عملی و واقعی نیاز دارند؛ و کجا بهتر از خانواده و با حضور پدر و مادر و برادر و خواهرها؟ البته برای شروع والدین باید از خود شروع کنند. آنها باید بپذیرند که به‌عنوان‌مثال نمی‌دانند هنگام به وجود آمدن اختلاف و دلخوری با یک دوست یا همکار چگونه باید حرف زد و رفتار کرد. در این صورت نمی‌توان مذاکره صحیح را با دوست و همکلاسی را که یک مهارت اساسی زندگی است به فرزند یاد داد. ابتدا خودمان باید یاد بگیریم که بتوانیم به فرزندانمان هم یاد دهیم. اگر به کلیپی برخوردید که در این درباره این قبیل مهارت‌ها و نحوه آموزش عملی آنها به فرزندان بحث می‌شود کمی درنگ کنید و آن را ببینید. این قبیل کتاب‌ها را به فهرست کتاب‌هایی که هر چه زودتر باید خواند اضافه کنید و اگر کارگاه آموزشی معتبری در حال برگزاری است به حضور در آن فکر کنید. یادمان باشد که خانواده همچنان نخستین و مهم‌ترین نهاد آموزشی است و والدین فقط در صورتی می‌توانند نقش معلم زندگی را به خوبی بازی کند که قبل از هر چیز به ابزار کار و دانش مرتبط و نحوه انتقال آن به نسل آینده، مسلط باشد. خلاصه کنم حواسمان به مهارت‌هایی که موفقیت و خوشبختی دلبندمایمان را تضمین می‌کنند باشد. کودک هوشمند محصول والد هوشمند است و اولویت با هوشمند شدن من و شمای پدر یا مادر است.
نویسنده: امیررضا طاهری - کارشناس و کارآفرین آموزشی

205861

سازمان آگهی های پرسون