پرسون گزارش می دهد؛

حیوان آزارها برای جامعه انسانی هم خطرناکند

حیوانات مظلوم‌ترین موجودات روی زمین هستند که به لطف دنیای مجازی هر از چند گاهی خبری یا فیلمی از آزار آنها توسط عده‌ای مشاهده می‌کنیم.

به گزارش پرسون، با جست وجویی ساده در موتورهای جست‌و‌جوگر آگاه می شویم که حیوان آزاری بستگی به جنسیت یا فقیر و غنی بودن افراد ندارد.

تنها توجیحی که افراد آزاررسان به حیوان دارند؛ کلام خدا وعدم اشتیاق به غرب زدگی می‌باشد و گاهی در درصدی از این افراد بیماری‌های روانی مشاهده می شود.

قابل ذکر است که این افراد در اشتباهی عمیق فرو رفته‌اند. زیرا از هزاران سال پیش مردم ایران به حیوانات علاقه داشتند و از آنها حمایت می‌کردند.

در این راستا شاعر بزرگ فارسی بیان کرده است:

چه خوش گفت فردوسی پاک‌زاد که رحمت بر آن تربت پاک باد

میازار موری که دانه‌کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است

سیاه‌اندرون باشد و سنگدل که خواهد که موری شود تنگدل

مردم ایران مسلمان هستند و در دین مبین اسلام طبق فرمایش پیامبر اکرم: کسی که حیوانات را مثله (زجرکش) کند لعنت فرمودند:« لَعنَ اللّه ُ مَن مَثَّلَ بالحَیوانِ»؛ « لعنت خدا بر کسى که حیوانى را مُثْله کند. »(کنز العمّال/ 24971)

پس باید به دنبال این موضوع باشیم که چرا افراد میل به حیوان آزاری دارند ؟! در این گزارش با ما برای پاسخ به این سوال همراه باشید

اساسا انسان سالم و کسی که دچار اختلالات روانی نیست از کشتن و گرفتن جان یک موجود زنده، احساس لذت ندارد؛ نکته ای که در رفتار حیوان آزاران به وضوح مشهود است.

یکی دیگر از نکاتی که در تحلیل وخامت سلامت در افراد حیوان آزار از سوی روانشناسان و متخصصان حائز اهمیت می نماید، تعمیم این بی اهمیتی گرفتن جان حیوانات به جان انسان هاست؛ چنانچه مثال های تاریخی نشان می دهند، بسیاری از قاتلان زنجیره ای سابقه حیوان‌آزاری داشته اند و این قضیه به‌طور مستند ثابت شده که فردی که حیوان‌آزاری می‌کند، نه‌ تنها برای حیات وحش و حیوانات که برای جامعه انسانی هم خطرناک است.

حیوان آزاری در همه جای دنیا نشانه اختلال روانی است؛ و بر این اساس در غرب به عنوان یک اختلال روانی شناسایی شده و به عنوان یک بیماری تشخیص داده می شود.

در ایران هم این پدیده از قبل بوده، زیاد هم بوده است و امروز هم هست و در مجموع در طی زمان شاید یک مقدار کم و زیاد شده باشد اما در هر صورت در کیفیت آن تفاوتی ندارد و اگر این پدیده در کشور ما هم دیده شود، نشان دهنده این است که فرد آزار دهنده حیوان، زمینه های شخصیت ضد اجتماعی دارد. اگر این موضوع در دوره نوجوانی دیده شود، نشان از یک اختلال به نام «اختلال سلوک» است و معمولا این دسته از نوجوانان اگر در مجاورت و همراهی با برخی دیگر از شرایط ایجاد و تشدید کننده بیماری روانی قرار گیرند، این عوامل می توانند زمینه بزهکار شدن آن فرد را فراهم کنند.

حیوان آزاری محدودیت جغرافیایی ندارد

این مساله در هر فردی و در هرکجای دنیا اگر دیده شود، به نوعی نشان از اختلال شخصیت فردی است. در نتیجه این موضوع محدودیت جغرافیایی ندارد. در نتیجه وقتی در کشور خودمان این رفتار را می بینیم، نشان از مشکلات شخصیتی جدی دارند و از مرزهای سلامت روان فاصله گرفته اند؛ یکی کمتر و یکی بیشتر.

ویژگی افرادی که مستعد حیوان آزاری هستند

در باب توصیف ناهنجاری هایی که به حیوان آزاری منجر می شوند؛ یک بحث فیزیولوژیکی دارد و یک بحث روانشناختی.

مشکلات فیزیولوژیکی بیشتر مرتبط به پزشکی است و شاید دوستان پزشک بهتر بتوانند در این باره قضاوت کنند؛ ولی معمولا پایین بودن سطح سرتونین خون، پایین بودن قند خون و عواملی این چنینی در تحقیقات و منابع علمی به عنوان عوامل موثر در اختلال، بسیار مورد توجه قرار گرفته اند و این دسته عوامل با خلق و خوی پرخاشگرانه رابطه محکمی دارند. وقتی سرتونین پایین می آید، ممکن است رفتار خشونت آمیز و در مواردی رفتار وحشیانه را از افراد شاهد باشیم و اینها بی ارتباط با انتقال دهنده های عصبی، هورمون ها و یک سری از مسائل جسمی نیستند.

اما مشکلات روانشناختی به این صورت است که معمولا آدم هایی که حیوان آزار هستند، خودشان هم تجربه مورد آزار و اذیت واقع شدن را دارند. غالبا سبک های فرزند پروری که روی این افراد اعمال شده، سبک هایی بوده که عمدتا یا خیلی مستبدانه بوده است و این افراد تحت تنبیه بدنی قرار گرفته اند و یا این که این شیوه های سهیل گیرانه افراطی روی آنها اعمال شده است؛ یعنی این که هیچ برنامه تربیتی و رفتاری مشخصی روی اعمال این افراد حاکم نبوده، و آنان به شدت درگیر خلاءهای عاطفی، اجتماعی و فیزیولوژیکی هستند؛ لازم به ذکر است که این افراد معمولا هر سه این خلاء ها را دارند.

یعنی این عوامل مجموعه هستند و کسی که مجموعه این عوامل را دارد، درگیر این مساله است اما ممکن است لزوما آن را بروز ندهد؛ مثلا ممکن است حیوانات دور و بر این افراد نباشد و شرایط حیوان آزاری برایشان فراهم نباشد و در این شکل ممکن است به دیگرآزاری روی بیاورند و این رفتار آزار دادن را روی آدم ها نشان دهند. در نتیجه کسی که این مولفه ها را دارد اما حیوانی دور و برش ندارد، لزوما این رفتار در او بروز نمی یابد.

تاثیر محیط برحالات درونی افراد

شما در رفتار مرز می گذارید که افراد ممکن است خشونت در رفتار را در مورد آدم ها اعمال کنند اما در مورد حیوانات نکنند.

این دو شخصیت را خیلی متفاوت از یکدیگر نمی دانیم اما شرایط اجتماعی آنان را تعیین کننده و مهم می دانیم؛ یعنی تحلیل شخصیت و رفتار این دو دسته از آدم ها بسته به آن است که شرایط ایشان چقدر متفاوت است؛ یعنی محیط هایی که در آن رشد می کنند، چقدر متفاوت است؛ مثلا آدمی که تمایلات حیوان آزاری دارد، وقتی در شهری زندگی می کند که حیوانی ندیده است، احتمالاهیچ وقت این رفتار را بروز نمی دهد. طبیعی است که این رفتار توسط آدم هایی انجام می شود که این زمینه ها را دارند و به نوعی در ارتباط با حیوانات هم هستند.

در محیط هایی مانند کهریزک و امثالهم، افراد با حیوانات مواجه هستند و مسائلی چون عدم پختگی شخصیت، مشکلات فیزیولوژیکی و مسائل تربیتی و سوءرفتارها با این افراد، همگی اثرگذار هستند، و حالا این که بخواهیم سهم هرکدام را مشخص کنیم که کدام اولویت داشته باشد و اول بیاید و... به کارهای پژوهشی پیچیده ای نیاز دارد اما به طور کلی من این ها جدا نمی دانم الی در شرایط محیطی و اجتماعی متفاوت.

درمان حیوان آزاری

خلاءهای قانونی ما جدی هستند. در بعضی موارد ما تازه متوجه شده ایم که باید در این حوزه ها هم قانون وضع کنیم و یا اگر قانونی داریم، مبهم است و به صورت جدی گفته نشده، ضمن اینکه اطلاع رسانی و آموزش داده نشده است و مردم بی خبر هستند. در نتیجه برای حل مساله در درجه اول به یک سری کارهای زیرساختی و قانون گذاری نیاز هست و بعد مستلزم آگاهی افزایی در این موارد هستیم.

مثلا ممکن است مصادیق رفتارهای حیوان آزاری را به صورت موردی در رفتارهای برخی آدم ها ببینیم؛ در اینجا حیوان آزاری را باید ناشی از عدم آگاهی آن آدم بگذاریم؛ چرا که آن مواردی را که در اختلال روانی و ناشی از مسائل شخصیت و غیره برشمردیم در مواردی موضوعیت دارد که این رفتار حیوان آزاری تکرر و تعدد دارد و ما می توانیم این تحلیل را تعمیم بدهیم؛ ولی در مورد آدم هایی که حیوان آزاری موردی و دفعتا اتفاق افتاده، معمولا ناشی از عدم آگاهی و این موضوع است که اساسا این افراد با مقوله ای به نام حقوق حیوانات آشنا نیستند.

.فکر می کنم جامعه ما به اندازه کافی در بحث آموزش پیشرفت نداشته است و آموزش می تواند بسیاری از مسائل را کنترل کرده و این موضوع را به یک جریان اجتماعی بدل سازد؛ یعنی اگر ما بتوانیم این موضوع را به یک جریان اجتماعی بدل کنیم، قاعدتا کنترل گری اجتماعی، بسیار موثرتر از کنترل گری های انضباطی و انتظامی و ... جواب می دهد.

سخن پایانی

در کل در جامعه ی ما فقط ظلم به حیوانات وجود ندارد. در کشور ما مهربانی هم به شکل ها ی مختلفی وجود دارد مهربانی به شکل پیرزنی که بادستان پینه بسته برای گربه پارک ها غذا میبرد یا پیرمردی که هرروز با گندم به کبوتر ها صبح بخیر می گوید.

مهربانی را می توان در دختر جوانی که هررو با حقوق ماهیانه اش برای خرگوش های پارک پردیسان یونجه می خرد یا زنی که همه چیز را رها کره و پناهگاهی برای سگ های بی سرپناه شمال میزند به وضوح مشاهده کرد.

شماهم سعی کنید عضوی از این مهربانی باشید.

194387