یک فعال سیاسی نوشت: حداقل در چهار دهه اخیر جامعه ایران، هیچگاه فضای ناامیدکننده و منفی که در این چند سال، بر جامعه حاکم است و انگارهای عمومی را رقم زده است، تا این اندازه وجود نداشته است.
«رای باطله همواره در انتخابات وجود داشته است. تفاوت این دوره با دورههای قبل، نسبت رای باطله با مشارکت و همچنین نسبت رای باطله با بالاترین آرای کسب شده برای حضور در مجلس است. یعنی در گذشته اگر رای باطله حتی به همین اندازه هم داشتیم، نسبت تعیینکنندگی زیادی با تعداد مشارکتکنندگان نداشت، اما اینبار، رای باطله نشاندهنده نوعی نگرش رفتار رایدهندگان به شرایط سیاسی است که میزان رای باطله را قابل تامل میکند.»
علی ربیعی در اعتماد نوشت: در بازنمایی خبری و برساختهای رسانهای چند تصویر از روشهای ناشایست در اسارتگیری اسراییلیها برجسته شده و به سرعت با برخی اخبار جعلی مثل کشتن کودکان در خانه در سطح جهانی تکثیر و پخش شد.
رویکرد جامعهشناسانه و تاریخی شریعتی، بیشترین تاثیر را بر خوانش جوانان از دین و نظریههای اعتراضی برجای گذاشت.گستره و ژرفای اثرگذاری این خوانش، بهرغم فراز و نشیبهایش، تا سالها پس از پیروزی انقلاب همچنان باقی ماند. اما به مرور و به ویژه پس از جنگ تحمیلی، از حوزه دین، کمتر شاهد نظریات حرکتساز و تبیینکننده برای رشد، پویایی و توسعه جامعه بودهایم.
علی ربیعی در یادداشت «نامهای به دوستان» برای روزنامه اعتماد نوشت: ما از جهان فاصله گرفتهایم و فاصله گرفتن از جهان یعنی محروم کردن مردم کشور و آینده مملکت از حق و حقوقشان در اقتصاد جهان. هر حرکتی از سوی دولت برای پیوستن به زندگی عادی جهانی را باید قویا حمایت کنیم.
سیاستگذاری اشتغال مانند هدایت قطاری است که گرچه در ایستگاههای مختلف افرادی را سوار و پیاده میکند و ما هم به تکرار میتوانیم درباره تعداد مسافرین آن صحبت کنیم، اما مهمتر، تعداد واگنها و ظرفیت قطار است و مهمتر از آن نیز مسیر آن است. متاسفانه آنچه این روزها مورد تاکید است، بحث بر سر تعداد مسافرین و به رخ کشیدن تعداد مسافرین با ارایه ترکیبی از استدلالهای درست و نادرست و آمارسازی است. چنین استدلالهایی سیاستگذار را از عمق موضوع و درک درست مساله دور کرده و مانع از تحلیلهای دقیق در مسیر سیاستگذاری ثواب شده است.
برای فقر و آسیب، به عنوان یک استثنا، میتوان برنامهریزی کرد. اما وقتی فقر و آسیب به یک قاعده تبدیل شد، نیازمند یک برنامه ملی، آستین بالا زدن همگان و توجه عمومی هستیم.
مردوخی «فیلسوفالملوک» نیست. وی از جمله کارشناسانی است که در تاریخ معاصر ما کم نبودهاند. آنچه از دانش و علم خود برداشت کرده بود، با تواضع و ادب بیان میکند. به نظرم یکی از مشکلات صد ساله اخیر ما، توجیهکنندگان و فیلسوفالملوکان در کنار مدیران ارشد ما در سازمانها و نهادها هستند.
کنار رنج بسیاری از این ماجراها، روایتسازیهای هدفدار بر تلخیهای ماجرا میافزاید و خانوادهها را داغدارتر و برانگیختهتر میکند.تلخ است عزیزی را به خاک سپردن و تلختر این که حتی پیکری هم برای به خاکسپاری نباشد.
آیا اتفاقات و ذهنیتهای اعتراضی، یکشبه شکل گرفتهاند؟ آیا همه آنهایی که در خیابانها و دانشگاهها وجه نامتعارفی از رفتار سیاسی - از اعتراض به تغییر رفتار تا خشونتهای براندازانه- را نمایش داده و همه آن جمعیت میلیونی که پشت پنجرهها همدلی میکرد آیا همه از عوامل وابسته به خارج یا تحتتاثیر عملیات روانی خارجی بوده و به یکباره شکل گرفتهاند؟
سخنگوی دولت روحانی گفت: برخی از مسوولان بهطور عجیبی هیچ تحولی را نمیبینند، اساسا واقعیتها را به درستی نمیبینند، صداها را نمیشنوند و به جز راه امنیتی مسیری دیگر را پیشنهاد نمیکنند. از سویی دیگر، مردمی هستند که پس از یک ناامیدی مزمنشده صدایشان را برای تغییر بلند کرده و فقط میخواهند مثل همه زندگی کنند.
روزنامه کیهان نوشت: آقای ربیعی بهعنوان فردی دارای سوابق امنیتی، آیا خبر ندارد چه تعداد از مدیران و نمایندگان و روزنامهنگاران مدعی اصلاحطلبی در طول این دو دهه در غرب پناهندگی گرفته و در خدمت شبکه دروغی درآمدهاند که یک ضلع اصلی طراح و تحریککننده اغتشاشات اخیر بوده است؟
سخنگوی دولت روحانی نوشت: گزارشگر ویژه سازمان ملل در کنفرانس مطبوعاتی یادآوری کرد که «تحریمها ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار از داراییهای ایران را مسدود کرده و موجب افزایش قیمت کالاهای وارداتی و کاهش کیفیت آنها شده است.»
قهرمانها فقط در داستانها نیستند. این جملهها را در حلقههای دعا از کودکان و نوجوانان زیادی شنیدم.گاهی بعضی از افراد، یکتنه نهاد میسازند و مرام فرهنگ خیرخواهی را به میان جامعه میبرند. هم لذت خیرخواهی را به دیگران میچشانند و هم کام آدمهایی را که در این دنیای وانفسا هیچکس را ندارند شیرین میکنند.