به گزارش سایت خبری پرسون، احسان هوشمند نوشت:
حدود دو ماه به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات شوراهای شهر باقی است؛ اما برخلاف روال معمولِ دو دهه گذشته، انتخابات ریاستجمهوری، در فضای افکار عمومی و شبکههای اجتماعی نهتنها به بحث اصلی و جدی افکار عمومی بدل نشده است، بلکه با بررسی و مرور بخش قابل توجهی از متنها و کامنتهای ردوبدلشده در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی سوگیری منفی انتخاباتی و مشارکتی خود را نمایان میکند. گویی شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بستری است تا صدای بخشی از شهروندان که کمتر شنیده میشود، فرصت و امکانی برای طرحشدن بیابد و اتفاقا شمار این گروه نیز کم نیست و اثرگذاری آن هم قابل توجه به نظر میرسد. شرایط عینی جامعه نیز مستعد همین رویکرد منفی است.
بنبست در اعمال اصلاحات و ناکارآمدیهای توسعهای بهاضافه رویدادهایی مانند حوادث آبان 1398 و نیز سقوط هواپیمای اوکراینی که در چند سال گذشته به افکار عمومی بیاعتنایی شد و تلاشی برای دلجویی و اقناع افکار عمومی صورت نگرفت و نیز گرانیهای چند سال اخیر که موجب ضربهواردشدن به معیشت و آرامش و امنیت میلیونها نفر از هموطنان در اقصانقاط کشور شد، بر شمار فقرا افزوده شد، بیکاری رشد قابل ملاحظهای داشت و بیش از پیش فضای روانی و افکار عمومی بخش بزرگی از جامعه را نسبت به حضور در انتخابات پیشروی ریاستجمهوری کمانگیزه و دلسرد کرده است. افزون بر شرایط عینی و ملموس زندگی مردم که به آن اشاره شد، شوربختانه چندان صدای امیدبخش و اطمینانبخشی نیز از طرف نهادهای مسئول انتخابات برای تغییر رویههای پیشین در برگزاری انتخابات بهویژه درباره نظارت استصوابی به گوش نمیرسد و افقی برای تغییر رویکردها دیده نمیشود و این برداشت در حال انتشار است که بخشی از دستاندرکاران نیز میل چندانی برای برگزاری انتخاباتی پرشور و با مشارکت گسترده هموطنان ندارند.
همچنین ناکارآمدی ساختار حزبی و موانع جدّی پیشروی فعالیت حزبی در کشور هم یکی از مسائلی است که بر این وضعیت اثر مستقیمی داشته است. اگر برای بخشهایی از حاکمیت و دولت و مسئولان اصلی کشور، کسب آگاهی از افکار عمومی نیازی اساسی محسوب میشود، باید گفت برای دریافت واقعبینانهتری از رویکرد افکار عمومی درباره انتخابات پیشرو انجام مطالعات متنوع، مستمر و فوریِ میدانی، بسیار ضروری است. افکارسنجیهای معمول که توسط چند سازمان افکارسنج صورت میگیرد و اطلاعات میدانی و قابل تأملی درباره افکار عمومی در اختیار تصمیمگیران و مسئولان کشوری میگذارد، یکی از روشهای تشخیص جهتگیری افکار عمومی در اقصانقاط کشور است. متأسفانه هم شمار این نوع از مطالعات میدانی و افکارسنجی کم است و هم اطلاعات آنها کمتر در معرض ارزیابی متخصصان و رسانهها قرار میگیرد.
ضمن آنکه بازخورد چنین افکارسنجیهایی نزد مسئولان کشور نامشخص است! یعنی مشخص نیست مسئولان تا چه حد چنین دادههایی را جدی میگیرند! افکارسنجیهای مستمر میتوانند یکی از اضلاع مهم مسئلهشناسی انتخاباتی باشند و نشان دهند رویکرد اقشار و گروههای مختلف اجتماعی و لایههای مختلف افکار عمومی درباره انتخابات پیشرو هستند. هر گروه و قشری چه موضوعاتی را شایسته تأمل میداند و اگر رویکرد مشارکتی در انتخابات پیشروی ندارند، چرا به این ارزیابی رسیدهاند؟ نقش عوامل مختلف در این ارزیابی چیست؟ یکی دیگر از روشهای فهم از تلقی افکار عمومی و عوامل مؤثر بر جهتگیری افکار عمومی تحلیل محتوای کمی و کیفی مطالب منتشرشده در فضای رسانهای از جمله رسانههای غیر دولتی و غیرحاکمیتی داخلی یا خارجی است. این مهم نیز بخشی از مسائل پیشروی مشارکت عمومی شهروندان در انتخابات پیشروی ریاستجمهوری را هویدا میکند. موضوعی که متأسفانه راهنمای درک و فهم مقامات از بخشی بااهمیت از افکار عمومی کشور نیست. مسئولان کشور افزون بر دریافت مطالب از طریق بولتنها و خلاصه گزارشهای رسانهای بهتر است تا با سفارش انجام مطالعات تحلیل محتوا به مراکز پژوهشی کشور به درک واقعبینانهتر و کارشناسیشدهتری از رویکرد رسانهها از جمله روزنامهها و مجلات نایل بیایند.
در همین زمینه احتمالا مهمترین و اساسیترین منبعی که در شرایط فعلی (البته در شرایط عادی نیز در ایران و دیگر کشورها هر روز بر اهمیت این پدیده افزوده میشود) میتواند آگاهی عمیقتر و چندجانبهتر و فرایندمحورتری از مسئلهشناسی کیفیت مشارکت در انتخابات و پیشبینی رفتار جمعی در اختیار مصرفکنندگان قرار دهد، تولیدات فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است؛ یعنی در این شرایط تحلیل محتوای فضای مجازی و بهویژه تحلیل فضای شبکههای اجتماعی است که اطلاعات چندوجهیتر و دقیقتری را تولید میکند.
ماهیت ویژه شبکههای اجتماعی و مشارکت روزافزون شمار قابلتوجهی از شهروندان در فضاهای دوطرفه و چندطرفه بحث و گفتوگو و انتشار و بازنشر پیام در قالبهای متنی، صوتی، تصویری، فیلم، موسیقی و... درصورتیکه بادقت و بهدرستی و بهصورت حرفهای ارزیابی و تحلیل شود، انعکاسی بااهمیت از افکار عمومی و عوامل مؤثر در جهتدهی به افکار عمومی را مشخص میکند.
این مهم بهصورت مستمر و توسط گروههای مطالعاتی متنوعی باید انجام شود تا بهصورت واقعبینانهای از درخواستها و مطالبات و عوامل نارضایتی افکار عمومی و صدای بلند بخش بااهمیتی از شهروندان کشور باخبر شد. بیتوجهی به این روندها و فرایندها به شکافهای عمیق اجتماعی و سیاسی منجر شده و پیامدهای پیشبینیناشدهای در پی خواهد داشت.
ممکن است گفته شود در فرصت دوماهه باقیمانده تا برگزاری انتخابات، امکان تغییر در رویکرد و روش مسئولان کشور بهویژه نهادهای برگزارکننده انتخابات وجود ندارد یا اینکه شرایط عینی کشور بهویژه مسائل اقتصادی و گرانی مسکن و لوزام ضروری زندگی و مواد خوراکی و مانند آن تنها تابعی از تصمیمهای دو ماهه و اقدامات دولت نیست، آنهم در شرایطی که دولت توانایی اعمال حاکمیت بر نهادهای غیردولتی را ندارد و در نتیجه این مدار پیچیده و کلاف عجیبوغریب حکمرانی در شرایط موجود کشور خود مانع ساختاری بزرگی برای پیشبرد هر اصلاحی در ایران امروز است. در این صورت نباید انتظار داشت تا تغییر محسوس و شگرفی در افکار عمومی روی دهد؛ بهویژه که رقابتی هم برای ورود به پاستور وجود دارد.
ممکن است پدیدههای مانند توافق دو جناح اصلی کشور بر معرفی یک نامزد انتخاباتی برای ریاستجمهوری یا حضور و نامزدی شخصیتی غیرمنتظره یا حتی احیای برجام بتواند امید، اشتیاق و انگیزهای برای حضور در انتخابات پیشروی را دستکم برای گروه قابلتوجهی ایجاد کند؛ اما در صورت امتناع از این موارد پیشگفته، باید همچنان نظارهگر استهلاک سرمایه اجتماعی و واکنشهای پیشبینیناشدهای باشیم.
منبع: شرق