جنگ سرد

آنچه امنیت ملی را به مخاطره می‌‌‌اندازد پایبندی به اصول اقتصاد آزاد نیست، بلکه ابزاری کردن روابط اقتصادی توسط سیاستمدارانی است که بیش از آنکه نگران سطح رفاه مردمان باشند به فکر تحکیم قدرت و اختیارات خود هستند. سیاسیون برای تامین اهداف تنگ‌‌‌نظرانه خود حاضر به راه انداختن جنگ هم هستند؛ چراکه به قول کلاوزویتس، «جنگ ادامه سیاست است به روش‌‌‌های دیگر».
غربی‌ها در این جدال شدید و جنگ سردی که راه ‌انداخته بودند، تا مدتی وانمود می‌کردند با اصل اسلام به عنوان یک دین مشکل ندارند و آنچه سبب نگرانی آنان است استفاده از پاره‌ای از معارف و آموزه‌های این دین در «دگر»‌ستیزی است. اما غرب در این میان خیلی هم هوشمندانه رفتار نکرد. حمایت غرب از «سلمان رشدی» که نه به ‌آموزه‌هایی از اسلام که به اصل آن و پیامبر، «اهانت» کرده بود نشان داد مشکل غرب بنیادگرایی ‌- با‌ آن تعابیری که خود می‌کرد- نیست، اسلامی است که بنیان‌های فکری و عملی غرب را نشانه گرفته است؛ یعنی خود اسلام و خود پیامبر و خود قرآن نه قرائت‌هایی از آن.
ناتو با چالش‌های گوناگونی در درون و بیرون خود روبروست در درون، تعلقات اعضاء به این نهاد چند جانبه نظامی متفاوت است و در بیرون، روشنی تهدیدات امنیتی دوران جنگ سرد، جای خود را به انبوهی از تهدیدات نوین، پیچیده و پرابهام داده که در بیانیه طولانی تا حدودی منعکس است. ولی هرچه هست این نهاد چندجانبه نظامی، از گذشته بیشتر مطرح شده و نقش‌آفرین‌تر شده است. اما آینده آن به سرنوشت جنگ اوکراین گره خورده که چندان روشن نیست.
یکی از ابعاد کنشگری آفریقا، توجه ویژه به نهادهای چندجانبه آفریقایی در سطح قاره یا در بخشی از آن است. در حال حاضر اتحادیه آفریقایی که در واقع تکامل سازمان وحدت آفریقا است، نهادی چند جانبه در روابط بین‌المللی است.
یکی از مهم‌ترین تغییرات، دگرگونی در جایگاه قدرت‌های متوسط و میانه که اصطلاحاً(Middle Power) نامیده می‌شوند بوده است. در دوران معاصر قدرت‌های متوسط، نسبت به دوران پیشین، نقش و موقعیت مؤثرتری در روابط بین‌المللی یافته است در بین حدود دوجین قدرت منطقه‌ای و میانه، سه کشور در سه قاره بسیار قابل مطالعه‌اند که عبارتند از اندونزی در آسیا، آفریقای جنوبی در آفریقا و برزیل در آمریکای لاتین.
«کارآمدی و الگو شدن نظام جمهوری اسلامی» چالش اصلی در جنگ جهانی چهارم پیش‌بینی شدهِ غرب می‌باشد که ناچارند برای القای ناکارآمدی آن به مزدوران و خائنین تاریخ مصرف گذشته‌ای متوسل شوند تا شاید بتوانند از ایران قوی و مستقل باجی بگیرند!
عمر میخائیل گورباچف آخرین رهبر شوروی که پایان جنگ سرد به نام او رقم زده شد در زمانی به پایان رسید که شرایط دنیا به گونه‌ای در حال شکل‌گیری است که جهان دوباره وارد یک جنگ سرد دیگری دارد می‌شود.
در زمان جنگ سرد و طی چند دهه گذشته، روسیه تامین کننده مطمئن گاز به اروپا بوده اما اکنون این وضعیت تغییر کرده و نگرانی‌هایی برای اروپا از باب تامین گاز فراهم شده است، در این بین این سوال وجود دارد که ایران می‌تواند گزینه‌ای برای کمک باشد؟

در مقاله‌ای که در مجله «فارین افرز» منتشر شده به ابعاد جنگ اوکراین و رویدادهایی که می‌تواند به درگیری گسترده میان غرب و روسیه منجر شود، پرداخته شده است.
رؤیای دهه ۱۹۹۰ این بود که اروپا، قاره‌ای که از نظر منابع طبیعی فقیر و محکوم بود تا با تغییرات ناشی از جنگ آمریکا و روسیه دست به گریبان باشد، می‌تواند طلایه دار آینده باشد. اما فرانسوا فوریه مورخ فرانسوی می‌گوید: ما درحال عبور از یک توهمیم.
پایگاه خبری Scroll.in در گزارشی ضمن پرداختن به تحولات اخیر افغانستان و اوج گیری طالبان در این کشور، به طور خاص این گمانه زنی را مطرح کرده که افغانستان می‌تواند در نوعِ خود، نقطه آغاز جنگ سردی جدید در جهان باشد.
بر اساس منطق ژئوپلتیک در اصول روابط بین‌الملل میان قدرت‌های بزرگ، هرگونه درگیری، نزاع و کشمکش مستقیم بین چین و آمریکا منتفی است و به هیچ‌وجه بین دو کشور چین و آمریکا جنگی در نخواهد گرفت اما کشمکش‌های سیاسی به ‌منظور جابه‌جایی مسئولیت‌های جهانی و کنار زدن آمریکا از سیاست یک سویه بین‌المللی، خواست چینی‌ها است و همین مسئله آمریکایی‌ها را دچار اضطراب و نگرانی می‌کند.