عباس عبدی

آن دولتی حق افزایش مالیات را دارد که در هر زمینه‌، حداکثر درآمدها را به دست آورد. چگونه می‌توان هزاران خودرو را زیر قیمت فروخت و رانت کلان چند هزار میلیارد تومانی به جیب این و آن سرازیر کرد، بعد از کارکنانی با حقوق اندک مالیات گرفت .
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: اولین مشکل بی‌اعتمادی تجربی است. به عبارت دیگر همیشه و در گذشته اتفاقاتی رخ داده است که در زمان مناسب برملا نشده و حتی تکذیب شده است، ولی بعدا معلوم شده‌ که حقیقت داشته است. جالب اینکه کسی هم درصدد پیگیری این موارد برنیامده است. در واقع این عدم پیگیری حکایت از آن می‌کند که آن پوشاندن حقیقت به نوعی ساختاری بوده است والا اگر کسی دروغ بگوید چرا نباید او را شناخت و معرفی و مجازات کرد؟

عباس عبدی نوشت: به نظرم اگر رویکرد دفاع از حاکمیت قانون را مبنا قرار دهیم و همه موارد نقض را صریح و آشکار اعلام کنیم، امیدی به اصلاح است. هر تغییری پیش از رسیدن به حدی از حاکمیت قانون، آب در هاون کوبیدن است.
عباس عبدی نوشت: عدم پیش‌بینی رشد اقتصادی در سال ۱۴۰۶ و پیش از آن شاید به معنای منفی بودن آن است به‌ویژه که پیش‌تر اعلام شد که سرمایه‌گذاری در کشور حتی کمتر از مقدار لازم برای جبران استهلاک است. اینها یعنی اینکه یک فاجعه تمام‌عیار برای اقتصاد و مردم ایران در راه است.
عباس عبدی می گوید: واقعیت این است که دستگاه قضائی هیچ‌یک از دادگاه‌ها را علنی برگزار نمی‌کند تا مردم در جریان اتهامات، کیفرخواست و دفاعیات قرار بگیرند. حتی برخلاف سند رسمی امنیت قضائی احکام را هم منتشر نمی‌کنند. بنابراین چون ما درباره جزئیات هیچ اطلاعی نداریم،‌ درباره اصل صدور حکم نمی‌توان قضاوت قطعی داشت.
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح طلب روزنامه هم میهن نوشت: با دیدن بیانیه جامعه مدرسین، چندان نیازی نیست که دنبال علت و چرایی رویگردانی مردم و جوانان از انقلاب و اسلام بود، همین بیانیه به‌تنهایی گویا است.
عباس عبدی نوشت: تصمیم‌گیری بهنگام و تقدس‌زدایی، راه‌حل مساله حجاب بود و حتی می‌توانستند با قانون به‌روزتری ضمن جلب حمایت جامعه، مانع از برخی مشکلات شوند. ولین با این تصور که قانون قدسی است و اصلاح آن به معنای عقب‌شینی و شکست است، این کار را عقب انداختند.
عباس عبدی نوشت:یکی از مسائلی که در نقد ساختار موجود گفته می‌شود، بی‌توجهی آنان به عینیت و واقعیت جامعه است. منظور این نیست که لزوما از عینیت اطلاعی ندارند، بلکه چشم خود را بر آن می‌بندند و می‌گویند که ان‌شاءالله گربه است. یا با توجیهات دیگری آن را به عنوان صورت مساله حذف می‌کنند.

به‌رغم توصیه مکرر خیرخواهان که مبادا از طریق اعدام قصد مواجهه با اعتراضات را داشته باشید، معلوم شد که توصیه‌ها کارگر نیفتاد و شد آنچه که شد. اکنون باید منتظر ماند و دید آثار کوتاه‌مدت و میان‌مدت و بلندمدت این نحوه مواجهه با اعتراضات چیست؟