در سیل آمدن‌ها؛ چرا قالیباف نیامد؟!

قالیباف منتظر آمدن رئیسی بود. اگر رئیس قوه قضاییه وارد عرصه رقابت نمی‌شود، رییس مجلس به سرعت راهی وزارت کشور می‌شد و برای انتخابات ثبت نام می‌کرد.
تصویر در سیل آمدن‌ها؛ چرا قالیباف نیامد؟!

به گزارش سایت خبری پرسون، مصطفی داننده نوشت: در میان همه آنهایی که برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری به میدان آمدند، یک نیامدن حسابی به چشم آمد. بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی بر این باور بودند که در زمانه ثبت نام، محمد باقر قالیباف جز اولین نامزدهایی است که شناسنامه به دست راهی وزارت کشور خواهد شد.

خیلی از کسانی که کمتر کسی برای آنها، شان نامزدی ریاست جمهوری قائل بود ثبت نام کردند اما قالیباف درِ اتاقش در بهارستان را قفل کرد و راهی میدان فاطمی نشد.

سوالی که در این بین مطرح می‌شود این است که چرا قالیباف نیامد؟ برای پاسخ به این سوال باید چند فرضیه را مطرح کرد.

اول: همانگونه در اسلام بر داشتن حُسن ظن تاکید شده است و حضرت علی (ع) در این مورد فرموده است:« أَفضَلُ الوَرَعِ حُسنُ الظَّنِّ. حسن‌ظن و خوش‌بینی بالاترین مرتبه تقوی و پرهیزکاری است.» ما فرضیه اول را بر اساس حُسن ظن مطرح می‌کنیم:

شاید رییس مجلس با دیدن نامزدهایی که به میدان آمده‌اند به این نتیجه رسیده است که آنها می‌توانند در دوران پسا روحانی، بار مملکت را به دوش بکشند و احتیاج نیست وارد میدان رقابت شود و از این جهت برای آمدن به عرصه رقابت احساس تکلیف نکرده است. قالیباف با خود فکر کرده است که در مجلس می‌تواند برای کشور مفیدتر باشد.

دوم: شاید نمایندگان مجلس به محمدباقر قالیباف پیام داده‌اند که اگر وارد عرصه رقابت ریاست جمهوری شود در سال دوم پارلمان، قطعا کرسی ریاست مجلس را از دست خواهد داد. احتمالا شهردار سابق تهران با خود یک حساب و کتاب کرده و دیده است که در صورت حضور شاید هم دستش به کرسی ریاست جمهوری نرسد و هم صندلی ریاست مجلس را از دست بدهد، به خاطر همین تصمیم گرفت در پالمان بماند.

سوم: قالیباف منتظر آمدن رئیسی بود. اگر رئیس قوه قضاییه وارد عرصه رقابت نمی‌شود، رییس مجلس به سرعت راهی وزارت کشور می‌شد و برای انتخابات ثبت نام می‌کرد. قالیباف و مشاورانش به این نتیجه رسیده‌اند که با وجود رئیسی و احتمال رای آوری او، حضور در انتخابات به صلاح نیست و ممکن است شکست دیگری را در کارنامه سیاسی‌اش ثبت کند.

تجربه‌ای که در سال 96 هم برای او تکرار شد. جریان اصول‌گرایی رای به ماندن رئیسی داد و از قالیباف خواست تا به نفع مرد قضا کنار برود.

چهارم: مشکل اصلی قالیباف بی‌جریانی است. او در تمام سال‌های سیاست ورزی‌اش نتوانست جریانی را به نام خود سند بزند. شاید اگر او می‌توانست گفتمانی را در میان اصول‌گرایان ایجاد کند و لشکری به راه بیندازد و نامه‌های درخواست برای حضور به مجلس روانه می‌شد، الان قالیباف هم یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری 28 خرداد 1400 بود.

آنچه مشخص است، بازهم قالیباف به ریاست جمهوری نرسید. درست است که او حالا رییس مجلس است اما بر کسی پوشیده نیست که ریاست جمهوری برای اهالی سیاست در ایران چیز دیگری است. قالیباف باید 4 سال دیگر صبر کند تا شاید دری به تخته خورد و او بالاخره به آرزوی دیرینش رسید.

البته ممکن است در سال دوم مجلس، نمایندگان به ویژه آنهایی که نام پایداری را یدک می‌کشند، برای ریاست مجلس به سراغ گزینه‌های دیگری بروند، مثل زاکانی!

توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.

منبع: عصر ایران

289109