بیاد جوانمرد تئاتر ایران

جوانمرد مردی با اخلاق و ورزشکار و عاشق تئاتر بود

یادداشت/ موسس تئاتر ملی ایران می گفت: هنر و به ویژه هنر تئاتر مثل آب رونده است و هر جا جلوی آن سد شود از جای دیگر سر در می‌آورد. جلوی خلاقیت را هم نمی‌توان گرفت و تئاتر پای رونده دارد، نه پای ایستا.

پرسون؛ قهرمان شنای واترپلو ی ایران و ورزشکاری با اخلاق و هنرمند، عاشق تئاتر و نمایش نامه بود. موسس تئاتر ملی ایران مردی خوش اخلاق و حرفه ای « عباس جوانمرد » مردی که دیگر درمیان ما نیست. همیشه می گفت: هنر و به ویژه هنر تئاتر مثل آب رونده است. نمی‌توان جلوی آب را گرفت، هر جا جلوی آن سد شود از جای دیگر سر در می‌آورد.

جلوی خلاقیت را هم نمی‌توان گرفت و تئاتر پای رونده دارد، نه پای ایستا. عباس همراه دوستان و هم فکران خود افرادی چون: بهرام بیضایی و علی نصیریان به تئاتر ایران شکلی رسمی و حرفه ای داد.

یک تئاتر تاثیر گذار که سینماگران بزرگی چون خسرو شکیبایی، بهزاد فراهانی، هادی اسلامی، حسین کسبیان و جمشید را در دل خود پروش داد و به تئاتر و سینمای ایران معرفی کرد.

عباس جوانمرد تحصیل در رشتهٔ بازیگری را در سال ۱۳۳۲ در «هنرستان هنرپیشگی» در تهران آغاز نمود و سپس در سال ۱۳۳۴ دورهٔ کارگردانی و بازیگری را زیر نظر پروفسور دیویدسون در دانشگاه تهران گذراند و در همان سال گروه هنر ملی را با تنی چند از همفکران خود، در خانهٔ شاهین سرکیسیان بنیان نهاد.

در سال ۱۳۳۷ دوره‌های آموزش گویندگی و کارگردانی را در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران تشکیل داد و در سال ۱۳۳۹ سازمان تئاترهای تلویزیونی را در قالب شش گروه تئاتری به سرپرستی عزت‌الله انتظامی، علی نصیریان، جعفر والی، موحد دیلمقانی، رکن‌الدین خسروی و خودش پی‌ریزی نمود. نخستین تله‌تئاتر پخش شده از تلویزیون ملی ایران، مارگریت نوشته آرمان سالاکرو برگردان شاهین سرکیسیان به کارگردانی عباس جوانمرد بود.

عباس جوانمرد در زمینه تئاتر و نمایش، پژوهش‌هایی دارد که در برگیرنده ریشه‌یابی تئاتر اروپا و ایران است.

این پژوهش‌ها به ‌همراه رسانه‌های فارسی‌زبان، در دانشنامه‌ها، جنبش‌های هنری و ایران‌شناسی سرتاسر جهان به ثبت رسیده و بازتاب داشته‌اند. و تئاتر ملی ایران ماندگار ماند و پاگرفت از بدو تاسیس تا کنون موفقیت ها بسیاری را زیر نظر عباس جوانمرد کسب کرد و نام خود را در تاریخ هنر ایران ماندگار نمود . اما راز این ماندگاری چیست؟


نگاهی بر نظرات موسس ماندگار تئاتر ملی ایران در خصوص این راز ماندگاری/ راز ماندگاری گروه هنر ملی


تئاتر بدون گروه، نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد ولی گروه‌های هنری در دوره‌های گوناگون، فراز و نشیب‌های زیادی را طی کرده‌اند. جوانمرد در این گفتگو درباره دلایل انسجام گروه هنر ملی گفته بود: «باید راز این را پیدا کرد، که چطور ۸۵ تن توانستند در فقر مطلق ۲۸ سال زندگی کنند. این ۸۵ تن، ۱۸ خانواده بودند. یعنی بهرام بیضایی با خواهر زاده‌ی من ازدواج کرد، فیروز بهجت محمدی با خواهرزاده‌ی همسرم، محمود دولت آبادی با خواهر همسر حسین کسبیان و فراهانی با فهیمه رحیم‌نیا که هر دو عضو گروه بودند و همین طور افراد دیگر.

وقتی این افراد با هم کار و زندگی کردند، آرام آرام گروه به یک خانواده تبدیل می‌شود و بین آن‌ها خوشی و عشق و علاقه‌ی عمیق به وجود می‌آید، راز کار این است.

گروه‌های امروز متاسفانه به علت عجله در اجرای برنامه و یا کمبود جا و وقت کم و نداشتن تجربه با هم زندگی نمی‌کنند. در نتیجه به آن چه اصل‌ است، پی نمی‌برند، یعنی به راز همدلی و محبت جمعی، که این‌ها همه به گمان من از عشق به هنر، عشق به دوست، عشق به کار، و همکار سرچشمه می‌گیرد و لاغیر.» گروه هنر ملی اما فقط در تهران فعالیت نمی‌کرد.

این گروه به دعوت شرکت نفت، آثار مختلفی در جنوب ایران هم روی صحنه برد از جمله «تئاترهایی چون «درد دل آمیز یدالله»، «مرده خورها» و «افعی طلایی» را در جنوب کار کردیم. دو تای اول را من از آثار مرحوم هدایت تنظیم کرده بودم و سومی را هم آقای نصیریان نوشته بود که تم اصلی آن هم از مرحوم هدایت بود و تمام این تئاترها به دعوت شرکت نفت اجرا شد.
این هنرمند موی سپید کرده باور داشت مشکلات تئاتر ما با گفتگو حل شدنی است.

هنر و به خصوص هنر تئاتر مثل آب رونده است. نمی‌توان جلوی آب را گرفت، هر جا جلوی آن سد شود از جای دیگر سر در می‌آورد. جلوی خلاقیت را هم نمی‌توان گرفت. تئاتر پای رونده دارد، نه پای ایستا. حتی گاهی می‌دود.


توجه به کلام و صدا از جانب جوانمرد، به دلیل کسب تجربه فراوان در میان مردم بود. او در لحظه‌های متفاوت، با مردم زندگی می‌کرد، به همین دلیل شناخت خوبی روی سخن، کلمه، آکسانت و صدا داشت و موضوع نظم، بزرگ‌ترین اصلی بود که به آن اعتقاد داشت. جوانمرد در این زمینه بسیار دیکتاتور بود و به هیچ عنوان، هنرپیشه بی‌نظم را بر نمی‌تافت و اگر بی نظمی ادامه پیدا می‌کرد، عذر آن هنرمند را می‌خواست.
به کاری که انجام می‌داد، بسیار پایبند بود و حتی یک‌بار هم اتفاق نیفتاد که اثری را دست بگیرد و در تحلیل محتوایی کار کوتاه بیاید. همیشه شخصیت نقش را کالبدشکافی می‌کرد و میهن، فرهنگ، تبار و ارزش‌های فرهنگی آن شخصیت را مورد بررسی قرار می‌داد.
یکی از خصلت‌های فوق‌العاده جوانمرد این بود که به حرف‌ها گوش می‌کرد و به نظرات احترام می‌گذاشت و زمانی هم که کلمه بی‌راهی در سخن می‌نشست، بسیار آشفته می‌شد و چون عاشق نظم بود و شخصیت مقتدری داشت، بسیار محترم شمرده می‌شد.

ای کاش بیشتر از علم عباس جوانمرد در عرصه تئاتر استفاده می شد و از تجربیات ایشان در ارتقای هرچه بهتر تئاتر و سینما بهره می بردیم. متاسفانه عباس جوانمرد در۷ مهر ۱۳۹۹ در سن ۹۲ سالگی در تورنتو، کانادا درگذشت.
نویسنده: مهدی بیرانوند روژمان

207713