مهمترین وظیفه این ملت فراموش نشود

امروز نگاهبانی و حرمت‌نهی به زبان پارسی، وظیفه‌ی ملتی‌ست که هویتش پارسی‌ست و قومیتش، با همه‌ی تنوع و تعدد گویش‌ها، با زبان پارسی شناسنامه می‌گیرد.
تصویر مهمترین وظیفه این ملت فراموش نشود

به گزارش سایت خبری پرسون، محمد علی فیاض بخش در یادداشتی نوشت: زبان و ادبیات پارسی به اذعان زبان‌شناسان، در گروه فاخرترین زبان‌های دنیاست. سیر تحول و دگردیسی این زبان از پیش از ساسانیان تا امروز، روندی پرماجرا و سراسر رمز و راز و‌ شگفتی داشته‌است.

کهن‌سرزمین پارس با دیرینه‌زبان پارسی، همواره هویت و صلابت خود را در جغرافیای عالم حفظ کرده و بالیده‌است. گنجینه‌ی شعر و‌ ادب پارسی، بی تردید سرآمد ذخایر جهانی زبان است. استحکام و ریشه‌داری این زبان موجب شد، که در طول زمان و‌ در تلاطم‌های گوناگون روزگاران، کمر خم نکند و از پای ننشیند و حتی در مواجهه با زبان عربی، هویت و اصالت خود را حفظ کند.

اگر امروز زبان پارسی آگنده از واژگان عربی‌ست، نه به معنی استحاله در این زبان، بلکه به مفهوم پذیرش هوشمندانه، داوطلبانه و‌ ویرایشگرانه‌ی آن زبان بوده‌است. کاربری بی‌شمار لغات عربی در ساختار پارسی، انفعال در برابر زبان عربی نیست؛ بلکه روحبخشی و تقویت زبان پارسی‌ست؛ لیک در بالندگی و بنیه‌پروری و ماندگارسازی این زبان.

امروز ما همچون نیاکان پارسی‌زبانمان به پارسی می‌گوییم و‌ می‌نویسیم، و ورود لغات بیگانه و از جمله عربی، به هیچ روی نه نام زبان ما را عوض کرده و‌ نه ساختار آن‌را؛ بلکه مرام زبان ما را مستحکم‌تر نموده‌است. این، قوت و گنجایش زبان پارسی بوده، که توانسته علیرغم دربرگیری بی‌شمار واژگان عربی، همچنان پارسی بماند؛ هیچکس امروز زبان ما را جز به «پارسی» نام نمی‌نهد و شبهه‌ی پارسی-عربی نمی‌بَرد.

بنابراین تلاش‌های بی‌ثمر و بی‌فایده در زدودن واژه‌های اصالتا عربی از زبان پارسی، نه نشانه‌ی عشق به زبان پارسی‌ست؛که اگر این تلاش ممکن می‌بود، تا کنون بی‌نتیجه نمانده بود. بسیاری از ملل خاورمیانه پس از نفوذ اسلام در سرزمین‌هاشان، یکسره زبان پیشین خود را وانهادند و با وجود برخورداری از پیشینه‌ی مستقل ملی و هویتی، عرب شدند؛ زان روی که زبان عربی را همچون ما پارسیان میزبانی نکردند، بلکه یکسره خانه را به او سپردند و نیز میزبانی را؛ و‌خود میهمان آن زبان شدند.

بدین ترتیب، شکایت از این امر، که زبان پارسی آمیخته به عربی‌ست، ناشی از زبان‌ناشناسی‌ست. زبان ما پارسی‌ست و همان‌گونه که زبان‌های اروپایی- در عین برخورداری از ریشه‌ی آنگلوساکسونی، و پیش از آن، ریشه‌ی لاتینی یونانی- هویت مستقل خود را دارند، پارسی نیز همچنان پارسی‌ست؛ و بر ماست، تا هماره پارسی را پاس بداریم.

یک کلام، لاتینی و آنگلوساکسونی، ردپای قوی در همه‌ی زبان‌های اروپایی دارد، اما هیچکس انگلیسی را آلمانی نمی‌داند و آلمانی را فرانسوی نمی‌پندارد و ایتالیایی را اسپانیایی نمی‌انگارد؛ پس آخر کلام: زبان پارسی، پارسی‌ست، گیرم در زیستی مسالمت‌آمیز در طول تاریخ، آغوش مهر و رسانایی و قوت‌زایی و منظورپروری خود را به زبان عربی گشوده‌است.

امروز نگاهبانی و حرمت‌نهی به زبان پارسی، وظیفه‌ی ملتی‌ست که هویتش پارسی‌ست و قومیتش، با همه‌ی تنوع و تعدد گویش‌ها، با زبان پارسی شناسنامه می‌گیرد.

اولین قدم برای ماندگارسازی این گنجینه‌ی میراث‌برده از تاریخ و نیاکانمان، آشنایی و انس و همدمی هرچه بیشتر با ذخایر این زبان و همنشینی با ادیبان و شاعرانی‌ست، که گرچه صدها سال است در خاک خفته‌اند، اما میراث ادبی‌شان باید تا ابد بر تارک پارسیان، نشان افتخار باشد؛ که فردوسی پاکزاد گفت:

دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود

پی‌نوشت:
«شود» در مصرع دوم، بر خلاف تصور عامه، به معنیِ «از دست برود» است.

منبع: اطلاعات

668915