برگی از خاطرات یک حاجی در حج 1393/ دعا در عرفات و وقوف در مشعر و منا

یادداشت زیبایی از علی عبدالملکی یکی از حاجیان سرزمین وحی در حج سال 1393 که حال و هوای آن روزها را در آن زمان توصیف میکرد به دستمان رسیده است که خواندن آن همزمان با این روزها خالی از لطف نیست.
تصویر برگی از خاطرات یک حاجی در حج 1393/ دعا در عرفات و وقوف در مشعر و منا

به گزارش سایت خبری پرسون، علی عبدالملکی یکی از مخاطبین همیشه همراه پرسون در یکی از یادداشت های روزانه خود در آن روزها نوشت: امروز هشتم ذی الحجه و قرار است عازم عرفات شویم.

سرزمین عرفات صحرایی خشک و وسیع در دامنه ی کوه جبل الرحمه و درحدود بیست وچند کیلومتری مکه مکرمه قرار دارد.

زایران ایرانی مایلند دعای کمیل را در شب جمعه در آنجا برگزار کنند. احرام میبندیم و قبل از اذان مغرب وارد این سرزمین مقدس و پررمز و راز می شویم.محل استقرار ما درحدود پانصد متری جبل الرحمه واقع شده است.دعای کمیل در فضایی پر از عرفان ومعنویت برگزار میشود.

امسال روز عرفه با روز جمعه مقارن شده و از نظر برخی علما حج امسال حج اکبر تلقی شده که این نیز به شور و شوق این سفر معنوی افزوده است.

وقوف در عرفات یکی از ارکان اصلی حج به شمار میرود و همه مسافران سرزمین وحی باید از ظهر روز نهم ذی الحجه تا اذان مغرب همانروز در صحرای عرفات حضور داشته باشند. درحقیقت بزرگترین اجتماع زائران خانه ی خدا در این صحرا در چنین روز و ساعاتی اتفاق می افتد.

فاصله ی بین نماز ظهر و مغرب در این صحرا جزو طلایی ترین ساعات حج تمتع برای زائران است و قراءت دعای عرفه ی امام حسین علیه السلام در اینجا اوج مغازله با معشوق به حساب می آید.

این دعا دارای عالی ترین و لطیف ترین مضامین عرفاتی و گفت وگویی ساده اما عمیق و عارفانه با خالق هستی است و صحیفه ای ازمباحث خود وخدا شناسی را دربر میگیرد.

عرفات و دعای آن مصداق بارز پیوند زدن زمین و زمان برای کسب معرفت و دلدادگی به حضرت عشق و خواندن این دعا در روز عرفه در سرزمین عرفات در عصر روز جمعه با حضور معنوی امام عصر (عج)زیباترین و پرفیض ترین فصل ومعنوی ترین برش بر دفتر زندگی انسان است.

اما وقوف در مشعر و منا هم رازی سر به مهر دارد و فلسفه ای عمیق در آن نهفته است در تاریکی شب وارد مشعر میشویم و اینجا چه شباهتی دارد با صحرای محشر. قیامتی بر پاست و تو احساس میکنی که چقدر کوچک و ضعیفی در برابر اینهمه عظمت.

در میان انبوهی از انسانها که تنها کفنی بر تن دارند و بر روی خاک نشسته اند و مقام و منصب و رنگ و نژاد وت یره و تبارشان مهم نیست آرام میگیری و به فکر فرو میروی.این دومین درنگ زایر است.گویی عالم برزخ است و زنده شده ایی و تو را به حساب وکتاب اعمالت فراخوانده اند. همه داشتهایت را در ترازوی سنگین نداشته هایت میگذارند وچقدر سبکی و از اعمال نیک تنک!

خدایا دراین مشعر چه سرهای ناگفته ایی داری. این مشعر بیابانی خشک و بی آب و علف نیست دانشگاه نه،عبرتخانه نه،دادگاه نه، سرای تنبیه نه رستاخیزی است برای آگاهی یافتن! و خیلی سریع میفهمم که چقدر ناچیز وحقیرم و او چقدر بزرگ ورحیم وکریم و رئوف وبی همتاست.

آری باید وقوف کنی تا آگاهی یابی و مشعر جای شعور پیدا کردن است.جای اندیشیدن.جای باریک بینی جایی که باید شناختت در عرفات توام با شعور گردد.

در مشعر و در تاریکی شب باید خوب دید و و با اخلاص و شناخت و آگاهی تیرهای را از سرزمین شعور برداشت و با چشم و چشمه ی دل اندازه گرفت و صیغل داد و با طلوع خورشید به جنگ بدیها،زشتی ها،حسدها،رذالت ها و حب و بغض و نماد همه ی این پلشتی ها یعنی شیطان در سرزمین منا رفت و پس از اطمینان از اینکه شیطان را از خود دور کرده ایی باید با صفای دل و صدق نیت آماده قربانی همه دلبستگی ها و اسماعیل هایت شوی.

عید قربان مبارک.

22 شهریور ماه 1393/علی عبدالملکی

491378

نظرات شما ( 1 نظر )

قمر طالبی فتح آباد |
پنج شنبه 8 تیر 140211:05
عالی بود عالی