جوانمردان تازه نفس

ایرانیان را هیچ‌وقت بیگانگان شکست نداده‌اند. مدیریت ایران را از اسارت «مریدان سلطه‌گران‌جهانی» نجات بدهید.
تصویر جوانمردان تازه نفس

سایت خبری پرسون- دولتمردانی که هنوز نیامده‌اید! شما هم مثل همه ایرانیان پاک‌سیرت می‌دانید که از همان سال ۵۷ عده‌ای از هموطنان ما با شعار امام‌زمانی یا شعار ایران‌دوستی در مقابل رهبری انقلاب ایستادند تا وعده‌ی آبادی دین و دنیای مردم محقق نشود و انقلابیون مجبور بشوند، دوباره اداره کشور را به یک‌صد هزار آمریکایی و اروپایی و اسرائیلی بسپارند.

در چرایی همراهی این عده از هموطنان با بیگانگان، عوامل متعددی را می‌توان برشمرد که مهمترین آنها علاوه بر «نمک‌پروردگی»، سلطه‌ی بختک ترس و واهمه‌ی تاریخی بوده است که بخشی از تحصیل‌کردگان ایرانی طی ۲۰۰ سال سلطنت فکری و اشراف همه جانبه انگلیسی‌ها بر مصادر امور کشورمان را تجربه و باور کرده بودند که اصلاح مملکت و ریشه‌کنی استکبار خارجی و رفع ظلم استبداد داخلی وابسته‌به‌غرب ناممکن است.

البته تبلیغات رسانه‌ای و آموزش‌های استعمارگرانه در دانشگاه و تأثیرگذاری بر حوزه‌ها هم مزید بر علت بوده است.

به همین دلیل از همان روزهای آغارین، با تحقیر انقلابیون، گروه گروه به قدرت‌های شرق و غرب، اظهار ارادت می‌کردند، بعضاً دول وابسته به غرب در منطقه را می‌ترساندند و دعوت به براندازی حکومت نوپای جمهوری اسلامی می‌کردند؛ که انگار انقلاب اسلامی ایرانیان، سودای فتح سرزمین‌های مسلمانان را دارد و آریایی‌ها می‌خواهند در سراسر جهان سلطه امپراطوری نوین شیعی خود را بر جهانیان تحمیل کنند.

این جماعت قلیل، اما پرصدا و پرمدعا، با هر اسم و رسمی، انگیزه‌ی هدایت‌گری روحانیت شیعه را در ترغیب مسلمانان به وحدت و برادری و پرهیز از فرمانبری از قدرت‌های غرب و شرق را، آگاهانه برای افکارعمومی جهان، به جنگ‌طلبی و سلطه‌گری ترجمه و تفسیر کرده و هر مخالفت با ظلم و ظالمان و مستکبران را، به مبارزه‌جویی خصومت‌آمیز علیه ملل منطقه تعبیر می‌کردند تا بالاخره صدام را تحریک و جنگ عرب_عجم را تدارک نمودند.

آنها حتی عزاداری برای قیام عاشورای حسینی را نیز جنگ‌افروزی علیه اهل‌سنت معنا می‌کردند و مدعی بودند که سیره ده امام دیگر شیعه مملو از تقیه و سازش و کوتاه آمدن و حتی تعامل - از سر اکراه و تهدید - با ظالمان بوده و شخص امام حسین نیز ده‌سال در زمان امام حسن و ده‌سال در دوران امامت خودش در برابر حکومت معاویه، اغلب مماشات و تقیه می‌کرده است...

بخشی از این جماعت شیعه‌مسلک، مدعی بوده و هست که مقاومت در برابر هرنوع ظلم و جوری که در راستای تحقق دولت آرمانی اسلام تلقی شود، ویژه دوران‌ظهور است و در عصر غیبت، اصلاح امور شیعیان جهان و کمک به مظلومان مسلمان، کاری عبث و بی‌نتیجه یا ممنوع است؛ بنابراین باید چنین تلاش‌هایی منکوب و سرکوب شوند.

آنها با همین ذهنیت، همواره حمایت از انقلابیون را سرزنش و سیاست‌خارجی جمهوری‌اسلامی معطوف به استقلال ایران و عزت ایرانیان و اقتدار کشور را، به اتهام «استکبارستیزی» و به جرم عدم تسلیم شدن به اراده حاکمان مستکبر جهان، ناسازگاری با جهانیان و ضدیت ایدئولویک با مردم‌دنیا دانسته و آن را مغایر منافع ملی ما تعریف کرده؛ و عدم مذاکره با آمریکا را تحقیر و تخریب و تحریف می‌کردند؛ در حالی که: جمهوری اسلامی، به اصرار این طیف فکری، مذاکره با آمریکا را انجام داد و جاسوسان آنها را آزاد کرد؛ به شرطی که آمریکا دست از جاسوسی و دخالت در امور کشورما بردارد و اموال ایران را پس بدهد...

اما علیرغم آزادی جاسوسان (۱۳۵۹)، آمریکا خلاف تعهد خود، خصومت و شرارت را ادامه داد و اموال ایران را برنگرداند و از تجاوزگران به کشورمان با همه توان، حمایت کرد.

بار دیگر برای ارضای دولتمردان آمریکا، همین ارادتمندان به غرب، با مدیریت هاشمی رفسنجانی، آتش‌بس با صدام را بر مملکت تحمیل کردند؛ اما بلافاصله جریان خارجی همین طیف «مخالفان مقاومت»، یعنی سازمان مجاهدین خلق با سنگین‌ترین تجهیزات نظامی آمریکایی و با کمک ارتش صدام، دوباره به غرب ایران حمله نظامی کردند و بازهم هزاران هموطن مقاوم برای دفاع از ایران، خود را قربانی کردند.

مذاکره مخفیانه با آمریکایی‌ها و اسراییلی‌ها توسط باند هاشمی‌رفسنجانی به بهانه دریافت اسلحه در قبال آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان (سال ۱۳۶۴)، طرحی ناجوانمردانه از همین دوستداران تعامل با غرب بود که خودشان نیز آن را افشاء کردند تا کمر رزمندگان ایرانی را بشکنند و آبروی مدافعان وطن را بر باد دهند و اراده مقاومت ملت را ریشه‌کن سازند.

تجدید رابطه با عربستان پس از کشتار حجاج ایرانی (۱۳۶۶ در مکه)، عدول از حکم ارتداد سلمان رشدی و میدان‌دار کردن سرمایه داران غربی برای چپاول سرمایه‌های ملی توسط دولت هاشمی‌رفسنجانی به امید جلب رضایت انگلیس و آمریکا و نیز انجام هشت سال «مذاکرات انتقادی» با آلمان به نمایندگی از جانب اروپا و آمریکا و اسرائیل، نه فقط هیچ سودی برای منافع ملی ایران به همراه نداشت، بلکه شخص رئیس جمهور وقت و وزرای خارجه و اطلاعات او را تحت تعقیب پلیس بین الملل قرار دادند؛ که فقط با صلابت و مواضع مقتدرانه امام‌خامنه‌ای عقب نشینی کردند؛ در حالی‌که اکبرهاشمی، عنوان سیاست خارجی دولتش را گذاشته بود دولت‌تنش‌زدایی تا القاء بکند که دولت‌های زمان امام خمینی همه «تنش‌آفرین» بوده‌اند.

همراهی دولت خاتمی و مجلس ششم، یعنی مجموعه‌ی شیفتگان ایرانی نسبت به آمریکا و غرب، برای سرنگونی رژیم عراق با انگیزه‌ی مذاکره و تعامل با غربی‌ها، در حالی اتفاق افتاد که رئیس جمهور آمریکا در سال «گفتگوی تمدن‌ها»ی خاتمی، ایران را «محور شرارت» نامید و دلدادگان و ترسیدگان از عربده‌های رئیس جمهور وقت آمریکا (جورج دبلیو بوش)، از امام خامنه‌ای رسماً خواستند که کشور را تسلیم آمریکا بکند.

همکاری خاتمی و دولتش با آمریکا برای سرنگونی حکومت طالبان در افغانستان، سال ۷۹ که اوج شیفتگی و دلدادگی ارادتمندان به غرب را نشان داد، نه فقط به سود کشورمان نشد، بلکه کینه‌ی همسایگان را علیه ما پدید آورد و نفوذ روزافزون و انتظارات پایان‌ناپذیر آمریکا برای نابودی صنایع هسته‌ای و دفاعی ما را به دنبال داشت و همزمان نیز تحریم‌های موسوم به داماتو را که در زمان هاشمی، با آن‌همه خوش‌رقصی، علیه ایران وضع شده بود، تشدید کرد و گسترش داد.

انجام مذاکرات ذلیلانه هسته‌ای همین جماعت، بار دیگر با مشارکت خاتمی و هاشمی و روحانی با سه کشور انگلیس و فرانسه و آلمان، منجر به معاهده ننگین سعدآباد شد(مهرماه ۱۳۸۲) شد؛ بجز تحقیر ایرانیان، هیچ سودی برای کشورمان نداشت...

حتی شورش این جماعت که فتنه ۸۸ را با مدیریت هاشمی و خانواده‌اش و فریب خاتمی و موسوی و کروبی و سیدحسن خمینی رقم زدند، وقیحانه از آمریکا خواستند تا تحریم‌های همه جانبه را علیه کشورمان اعمال کند...

و بالاخره در اواخر دولت احمدی‌نژاد، رهبری را مجبور کردند تا برای اقناع و راضی کردن همین طیف وادادگان و دلباختگان به آمریکا، مذاکراتی را در عمان انجام دهند؛ لیکن باز هم بدون کمترین منفعتی برای ایران...

البته نمی‌توان نادیده انگاشت که شعار «تعامل با جهان» و مخالفت با هرنوع مقاومت در برابر زیاده‌خواهی و زورگویی آمریکا، بعد از رحلت امام خمینی، به ابزاری برای فریب افکار عمومی در انتخابات‌ها به منظور تثبیت قدرت جریان‌های «نفوذ و رانت و ثروت» تبدیل شد که خودشان را «کارگزاران سازندگی» و «اصلاح طلبان» نامیدند.

این جریان غالباً موفق شده تا با حمایت رنگارنگ اختاپوس صهیونی حاکم بر اروپا و آمریکا، فداکاری انقلابیون را سرکوب و غیرت مقاومت ملی را تحقیر کند تا هیچ‌کس جرئت ایستادگی در برابر وابستگی، سازشکاری و عملیات نفوذی دلدادگان به غرب را نداشته باشد.

جمع بندی مختصر این‌که سیاست خارجیِ غرب‌گرای دولت‌های پیشین در بیست و چهارسال حاکمیت هاشمی و خاتمی و روحانی، به اصلاح اقتصادی و بهبود معیشت ایرانیان در داخل و حیثیت ملی ما در خارج از مرزها نیانجامیده و حتی همین جماعت توانستند با فتنه ۸۸، رئیس‌جمهور وقت را مرعوب خود سازند تا در برابر نهضت بیداری اسلامی که جنبشی استقلال‌طلبانه و ضداستبدادی و ضداستکباری بود، کاملاً منفعل و تماشاگر بماند و در نهایت به همراهی با آمریکا در مذاکرات اردن، ترغیب نمایند.

اما از سوی دیگر، واقعیت آن‌است که اگر تاکنون اتحادیه آتلانتیک شمالی (ناتو) و اسرائیل نتوانسته‌اند، هیچ کشور اسلامی و عربی را همپیمان با خود رسماً علیه ایران وارد جنگ نظامی بکنند، علاوه بر صلابت و اقتدار فراملی شخص امام خامنه‌ای، انسجام ملی و اقتدار نظامی ما، وجود جبهه گسترده مقاومت در منطقه و سیاست قاطع و شفاف امام امت در حمایت از فلسطینیان مظلوم است که رژیم خبیث صهیونیستی را در سیطره خود مهار کرده‌اند.

اما سیاست خارجی کج‌دار و مریز دولت‌های پیشین در دفاع مبهم از فلسطین و جبهه مقاومت، فرصت‌های بسیاری را به تهدید تبدیل کرد و نشاط و تلاش انقلابیون در داخل را نیز با افت و خیز فراوان مواجه نمود.

لیکن هرگز نتوانست مانع رشد گروه‌های فعال تولیدی و صنعتی و علمی و جهادی مردمی بشود که با وجود استیصال اقتصادی دولتمردان تنبل و بی‌اراده و تشدید تحریم‌ها و گسترش فساد فلج کننده در دولت روحانی و همچنین دو قطبی‌سازی زیانبار جریان سیاسی مجذوب غرب، بازهم نگذاشتند تا تحریم‌ها و محرومیت‌های تحمیلی، همبستگی مردم و انسجام ملی ما را برهم بزند تا دوستداران متوهم غرب بتوانند، ایران متلاشی شده را تحویل آمریکا بدهند و زعم خود ثابت کنند که وقتی کدخدا هست، خدا کاره‌ای نیست

اکنون شما دولتیانی که گنجینه‌ی شکست‌های پیشینیان خود را پیش‌رو دارید، می‌توانید با در پیش‌گرفتن راهبرد مقتدرانه، برادرانه و عزت‌طلبانه رئیس جمهور انقلابی ما، ایران انقلابی را با دولتی اسلامی_مردمی در عرصه‌ی ملی به قیام برای پیشرفت و عدالت وابدارید و در عرصه‌ی بین‌المللی نیز از انفعال و وادادگی پرهیز کرده و در همه صحنه‌ها کوشا و پویا باشید؛

و در تعامل سازنده با همه‌ی جهانیان، روابط تخریب شده با همسایگان همیشگی ایران را که خویشاوندان ازلی ما هستند، در جهت تولید ثروت ملی، عبور از تحریم‌های آمریکایی و در راستای همبستگی و پیشرفت و عدالت منطقه‌ای مدیریت کنید.

بدیهی‌است، وقتی کینه‌های آمریکایی‌اسرائیلی که در ذهن همسایگان ما ایجاد شده، با صداقت و صراحت و تلاش مدیران دولت مردمی برطرف بشوند، هم مرزهای ما امنیت بیشتری پیدا خواهند کرد،
هم روابط گسترده تجاری بازرگانی میان مردمان در هر دو سوی مرزها، خویشاوندان هزاران ساله را از حضور فتنه‌انگیز و تنش‌خیز آمریکا و اروپا و اسرائیل خبیث، بی‌نیاز خواهد کرد و نیز با گسترش روابط پیرامونی، هر تحریمی خنثی می‌شود.

شاید در صورت اثبات کامل «ما می‌توانیم»، ان شاءالله بعضی از ناباوران به استقلال ملی، اندیشه‌ی بیگانه گرایی پیشین خود را به مرور زمان بازنگری کنند؛ شاید...

رونوشت به: یکایک مخالفان مقاومت در برابر آمریکا

۱۹ مردادماه ۱۴۰۰
محمدعلی رامین

330911

نظرات شما ( 1 نظر )

علیرضا بهاری فر |
سه شنبه 19 مرداد 140019:35
عالی بود