شناسه خبر: 827192
چهارشنبه 21 آذر 1403 10:58
به گزارش سایت خبری پرسون، سال های زیادی است مردم بر این باور هستند که فرزندان وسط به اندازه فرزندان اول و کوچک ترین فرزند خانواده توجه کافی دریافت نمی کنند و این می تواند یک مشکل در زندگی آن ها محسوب شود اما شما باید سعی کنید که این شرایط را در محیط خانه به وجود نیاورید. در این قسمت در مورد سندروم فرزند میانی یا بچه دوم با شما صحبت می کنیم و علائم و راهکار هایی را به شما معرفی خواهیم کرد.
سندروم فرزند میانی مربوط به شرایطی است که در آن بچه وسط و بچه دوم به شدت تحت تاثیر حضور خواهر و برادرش است و در این شرایط ممکن است که خانواده تمام توجه خود را به کوچک ترین فرزند و تمام مسئولیت ها را به بزرگ ترین فرزند بدهند و فرزند وسط ک مترین توجه و کم ترین مسئولیت را داشته باشد. زمانی که بچه ها بین دو فرزند یا چند فرزند دیگر قرار می گیرند، معمولاً احساس نادیده گرفته شدن دارند و از این موضوع رنج می برند.
همه بچه های وسط به این سندروم مبتلا نمی شوند. اگر چه طرز رفتار والدین با بچه اول بسیار اهمیت دارد و تاثیرش را روی بچه دوم می گذارد. در محیط خانه ای که پدر و مادر به نیاز های همه فرزندان به شکل یکسان گوش دهند، قطعا چنین سندرومی اتفاق نمیافتد.
بچه وسط یا فرزند دوم ممکن است در صورت ابتلا به این سندرم چنین علائمی از خودش نشان دهد که با بررسی آن ها می توانید وضعیت او را بهتر درک کنند.
فرزند وسط یا بچه های دوم معمولا اعتماد به نفس پایینی نسبت به بچه بزرگ تر دارند و معمولاً با چالش بیشتری با آن مواجه هستید و شاید بدون فکر قبلی به فرزند دوم بگویید که بخواهد از فرزند بزرگتر یاد بگیرد.
این مقایسه باعث ایجاد حسادت می شود و شرایط را برای فرزند دوم سخت می کند. پس سعی کنید که تحت هیچ شرایطی فرزندان تان را با دیگری مقایسه نکنید که در غیر این صورت تنفر و حسادت بین آن ها ایجاد می شود. علاوه بر اینکه عزت نفس آن ها کاهش پیدا خواهد کرد.
فرزندان وسط معمولاً مسیر زندگی را گم می کنند، زیرا توجه بیشتر روی فرزند بزرگ و فرزند کوچک است. در نتیجه آن ها سردرگم هستند و بیشتر به رفتار های اطرافیانشان توجه می کنند. این کمبود تمرکز باعث می شود که هدف مشخص نداشته باشند و مهارت های اجتماعی در آن ها افت کند.
از آنجا که آنها خیلی کلمات قدردانی را از پدر و مادر نمی شنوند و مورد محبت قرار نمی گیرند؛ در نتیجه احساس می کنند که والدین هیچ انتظاری از آن ها ندارند و فکر می کنند که در انجام هیچ کاری خوب نیستند و در کل خیلی مسئولیت پذیری را احساس نمی کنند.
در این وضعیت، علائم و در واقع ویژگی ها به شما در شناخت این مورد کمک خواهند کرد، ویژگی هایی شامل:
فرزند وسط شما شاید خیلی مانند فرزند اول به عشق و محبت تان پاسخ ندهد. شاید فکر کنید که فرزند کوچک بیشتر به محبت نیاز دارد اما اشتباه می کنید. فرزند وسط معمولاً از عشقی که به او می دهید رضایت ندارد و همیشه باید برای دریافت محبت فریاد بزند. پس سعی کنید که هر روز به اندازه حداقل 10 دقیقه با هرکدام از فرزندان تان خلوت کنید و حرف های او را بشنوید.
فرزند وسط اگر به این سندروم دچار شود، معمولاً خیلی زیاد سوال می پرسد. به خاطر هر چیزی از شما کمک می گیرد و کارها را خودش انجام نمی دهد و خیلی وابسته است و می خواهد تحت هر شرایطی توجه شما را به خودش جلب کند.
هنگامی که فرزندان تان را با یکدیگر مقایسه می کنید، یعنی که بزرگترین اشتباه را مرتکب شده اید و سعی کنید که از انجام این کار بپرهیزید. فرزند دوم معمولاً در معرض آسیب روانی بیشتری است و اگر نادیده گرفته شود، شرایط بسیار بدتر خواهد شد، زیرا شما به انگیزه های او توجه نمی کنید و دستاوردهای او را نمی بینید و در نتیجه بی انگیزه می شود و زمانی که شروع به مقایسه می کنید، حال او را بدتر می کنید.
عزت نفس پایین ممکن است بخشی از مشکلات مربوط به کمبود توجه از سمت والدین باشد. معمولاً این کودکان اعتماد به نفس پایین تری دارند و خجالتی هستند و از اجتماع دوری می کنند و مدام درگیر کلافگی، بی قراری و اضطراب هستند.
رقابت ناسالم بین خواهر و برادر یک تجربه طبیعی است. زمانی این اتفاق می افتد که والدین به اندازه کافی و مساوی به فرزندانشان توجه نداشته باشند و این احساسات منفی مدام بین خواهر و برادر ایجاد شود و آن ها بخواهند که مدام بر دیگری برتری پیدا کنند.
در این بین ممکن است بعضی از رفتار ها باعث تحریک این سندروم باشد و باعث می شود که فرزند ما بیشتر آسیب ببیند که در این قسمت این محرک ها را به شما معرفی می کنیم.
اگر فرزند شما احساس کند توجهی که به او دارید، به اندازه کافی نیست و او تصور کند که هویتش مشکل دارد، قطعاً این مسئله وضعیت را بدتر می کند.
اگر فرزند به اندازه کافی از طرف خانواده حمایت نشود، قطعاً سندروم او شدت خواهد گرفت و احساس می کند که روز به روز توجه کم تری دریافت می کند و همین موضوع شرایط را برای او سخت تر خواهد کرد.
خیر. ترتیب تولد هیچ تاثیری روی شخصیت فرزند ندارد اما رفتاری که ما با هر کدام از فرزندانمان داریم، به شدت روی آن ها اثرگذار است و همین رفتار است که باعث می شود فرزندان رفتار های متفاوتی داشته باشند.
بهترین راه کار و راه حل، مواردی است که کارشناسان توصی می کنند و شامل:
همان طور که بالاتر هم اشاره کردیم، مقایسه کردن باعث می شود که فرزندان شما درجا بزنند. پس بهتر است که این مقایسه ها را کنار بگذارید و نیازهای فرزندان تان را بشناسید و به آن ها رسیدگی کنید.
درست است که باید مراقب باشید فرزند شما دچار کمبود توجه نشود اما زیاده روی در توجه هم تاثیرات منفی دارد، پس بهتر است که حد تعادل را نگه دارید.
به چیزهایی که فرزندتان می گوید گوش دهید اما او را قضاوت نکنید. سعی کنید که مانند یک دوست حرف هایش را بشنوید و از او حمایت کنید، بدون این که بخواهید او را سرزنش یا نصیحت کنید.
ما انسان ها همگی با یکدیگر متفاوت هستیم؛ حتی اگر در یک خانواده باشیم. همان طور که شما با خواهر و برادرتان تفاوت دارید، فرزند تان هم اینگونه است. پس نباید توقع داشته باشید که شبیه خواهر و برادرش باشد. اجازه دهید که با همین تفاوت هایش کار های جدیدی را رقم بزند.
سعی کنید به فرزندتان یاد بدهید که در هر صورت انسان خاصی است و می توانید او را همراهی کنید. تجربه شکست و موفقیت را برایش توضیح دهید و سعی کنید که همیشه در هر شرایطی همراهش باشید.
باید با هرکدام از فرزندان تان طوری رفتار کنید که احساس کند منحصر به فرد است و قابلیت هایی دارد که هیچ کس ندارد و در نتیجه می تواند کار های بزرگی را رقم بزند.
فرزند وسط معمولاً خیلی از این عشق و علاقه باخبر نیست اما شما باید با آموزش بدهید که خواهر و برادرش هم مانند خود او هستند و باید عشق به آن ها را در خودش به وجود بیاورد.
اگر فرزندتان خیلی با شما وقت می گذراند به او آموزش بدهید، به او یاد بدهید که ترس هایش را کنار بگذارد. با شما و دیگران ارتباط بگیرد و سعی کنند که زندگی و علاقمندی هایش را با اطرافیان به اشتراک بگذارد.
فرزندان وسط در صورتی که با آن ها خوب رفتار شود، می توانند ویژگی های مثبتی داشته باشند که شامل موارد زیر است:
فرزند وسط می داند که خواهر و برادر بزرگ تر و کوچک تر قرار است چگونه واکنش نشان دهند و در نتیجه می تواند هر دو جنبه را حفظ کند و آرامش خوبی را برقرار سازد و نقطه نظر های هر دو طرف را بشنود.
فرزند وسط معمولاً ماهیت رقابتی تری دارد و می خواهد ارزش خودش را اثبات کند و این رقابت طلبی باعث می شود که به چیزهای خوبی دست پیدا کند.
فرزند وسط به خاطر ارامشی که دارد، در نتیجه دیپلمات خوبی خواهد شد و از اصلاح چیز های مختلف نمی ترسد و توانایی این را دارد که به رشد دیگران کمک کند.
فرزند وسط به خاطر این که ویژگی های مختلف خواهر و برادرانش را دیده، در نتیجه یاد گرفته است که چگونه در شرایط مختلف انعطاف پذیر باشد و خودش را بهتر با شرایط وفق بدهد.