بررسی سناریوهای محتمل بایدن برای برجام

در بیستم ژانویه تحلیف بایدن در حالی انجام شد که دنیا شاهد حاکم شدن ترتیبات امنیتی بسیار شدید و عجیبی در واشنگتن بود. شرایطی که بی شباهت به پایگاهی نظامی نبود!

به گزارش سایت خبری پرسون، محمدعلی هژبری، کارشناس مسائل بین الملل در یادداشتی سناریوهای محتمل بایدن برای برجام را بررسی کرد.

بایدن در حالی سوگند یاد کرد، که تنشهای ایران و امریکا به اوج رسیده و منطقه، حدود دو هفته روزها و شبهای نفس گیری را تجربه کرد، به گونه ای که بسیار از تحلیلگران، احتمال درگیری بین دو کشور را محتمل میدانستند.اوج این تنش‌ها در روزهای منتهی به اولین سالگرد شهادت سردار سلیمانی بود.

پرواز بمب افکن های B52 بر فراز خلیج فارس و امادگی نسبی پایگاه های نظامی امریکا در منطقه و همچنین رزمایش موشکی ایران همگی نشان از یک تنش جدی و همچنین تحریمهای ترامپ علیه ایران، که تا اخرین روز کاری ادامه داشت.

کاهش تعهدات برجامی ایران در کنار افزایش سطح غنی سازی و مصوبه برجامی مجلس و فرصت دو ماهه به امریکا برای لغو کامل تحریمها و ورود به برجام و دعوت از دکتر ظریف وزیر امور خارجه برای پاسخگویی به سوالات نمایندگان و کارت زرد انها به وزیر، نشان از ملتهب بودن روابط دو کشور و ضرورت حل مسائل برجام دارد.
اما باید اذعان کرد بالعکس دوران تبلیغات ریاست جمهوری در امریکا، در هفته های منتهی به انتخابات و بعد از پیروزی بایدن،شاهد اظهارنظر او در رابطه با موضوع برجام نیستیم و بنوعی سکوت اختیار کرده است. بنظر میرسد اساسا برجام اولویت اول دولت او نیست و فوریت ندارد.

همچنانکه دیدیم در ۱۷ دستور اول او، برجام جایگاهی نداشت. در حالی که بسیاری از مردم انتظار داشتند که همانند بازگشت به توافق اب و هوایی پاریس، بازگشت امریکا به برجام را اعلام کند.

مواردی مانند انتصاب جیک سولیوان بعنوان مشاور امنیت ملی و وندی شرمن بعنوان معاون وزیر خارجه و همچنین انتخاب بلینکن بعنوان وزیرخارجه، مواردی است که نشان میدهد که علاقمندان به دیپلماسی چند جانبه، تیم بایدن را تشکیل میدهند.بالعکس دوران ترامپ که مدیر اطلاعاتی و نهاد امنیتی همچون پمپئو را به وزارت خارجه منصوب کرده بود، بایدن حتی یک دیپلمات را به ریاست سازمان سیا CIA منصوب کرده است.

ویلیام برنز رئیس سیا، معمار هسته ای روابط ایران امریکا که سالها رئیس تیم مذاکرات هسته ای امریکا بوده و در طول ۱۳ سال از ریز و بم هسته ای اگاه است و جان کری، او را "دیپلمات دیپلماتها " توصیف کرده به ریاست سیا منصوب شده است. سایر مسئولین سیاست خارجی هم کماکان با پرونده ایران اشنا هستند. سالیوان(پسر اخرین سفیر امریکا در ایران) در طی مذاکرات هسته ای در کنار برنز بوده است. و وندی شرمن معاون سابق تیم مذاکرات هسته ای امریکا، در این دولت، در جایگاه بالاتری، به پرونده هسته ای تسلط و دسترسی خواهد داشت.

اما نگاهی دقیق به این دیپلماتها نشان میدهد که انها بیشتر به جناح راست دموکراتها تعلق دارند.(جناح کلینتون) جناح راست دموکراتها به لابی یهودی و صهیونیستها نزدیک بوده و جویای نظر لابیها هستند. اما جناح چپ دموکراتها افرادی مانند جان کری هستند که انچنان گرایشی به یهودیان ندارند و شاید یکی از علتهای موفقیت برجام در دوران جان کری همین بوده است. همچنانکه علی رغم فشار نتانیاهو و هیاهوی محور عبری_یهودی، برجام امضا شد.

اقای بلینکن بعنوان وزیر امور خارجه، اوریل هینز بعنوان مدیر اطلاعات ملی امریکا که مسئولیت نظارت بر ۱۷ سازمان اطلاعاتی را دارد و خانم جنت یلین وزیر دارایی و حتی وندی شرمن گرایش یهودی داشته و متعلق به جناح راست دمکراتها هستند.

از طرفی،احیای برجام با موانع جدی دیگری روبروست که عبارتند از؛

۱. تحریمهای اولیه که از زمان ریگان بوده و پیوسته در دورانهای واکر بوش و جرج بوش و کلینتون به ان اضافه شده است. مانع اصلی احیای برجام،همین گروه از تحریم ها هستند و شرکتهای اروپایی و کشورهای جهان به این تحریمهای نهادینه شده توجه داشته و از نقض انها که مجازات سختی در پی دارد، واهمه دارند. همچنان همین تحریمها در دوران اوباما و بعد از برجام هم، ورود شرکتها و کشورهای خارجی به بازار ایران را با مشکلات متعددی روبرو کرده بود.

۲. تحریمهای هسته ای که لغو انها بنظر اسانتر می اید و با بازگشت بایدن به برجام، قابل رفع است.

۳. تحریمهای ترامپ که بسیار گسترده بوده و ترامپ برای ایجاد موانع بیشتر برای دولت بعدی و مرگ کامل برجام، بسیاری از این تحریمها را با برچسب تروریسم وضع کرده است(همانند تحریم سپاه، رهبری، وزیرخارجه، شخصیتهای حقیقی و نهادهای مختلف) برای رفع این گروه از تحریمها هم، ورود کنگره ضروری بوده و بسیار زمانبر است. لذا باید به ترکیب سنا هم توجه کنیم.

در مورد مصوبه مجلس شورای اسلامی باید گفت؛ در این مصوبه و مهلت دوماهه به امریکا برای رفع کامل تحریمها و بازگشت به برجام، بی دقتی صورت گرفته است.با توجه به اینکه این مصوبه متاثر از شهادت فخری زاده بود، به عامل زمان، توجهی نشده است.در واقع مهلت دوماهه این مصوبه در هفته سوم دولت بایدن به اتمام می رسد(هفته اول فوریه)

حتی با فرض اینکه بایدن پیش قدم شده و حاضر است که به برجام بازگردد، باز انتخاب وزرا و معاونین و ایجاد آیین نامه های جدید برای رفع تحریمها، چندین ماه طول میکشد.لذا خروج ایران از پروتکل الحاقی و غنی سازی ۲۰درصدی در هفته سوم دولت بایدن‌، نه تنها مشکلی حل نمیکند، بلکه چالشهای سیاست خارجی امان را بیشتر میکند.

از طرفی در صورتی که در زمان مقرر و اتمام شده،از پروتکل الحاقی خارج نشده و آن را به اینده موکول کنیم، در این صورت، رفتار و گفتار ایران، بلوف تلقی میشود. و نه تنها گِرهی را باز نمیکند بلکه گِره بزرگتری بر گِره های سیاست خارجی اضافه میکند.

از طرفی ترمیم روابط امریکا_اروپا و شروع دوران چندجانبه گرایی، برای ایران، شمشیر دولبه است. در کنار مزیتهای دیپلماسی، باید خاطر نشان کنیم که اتحاد اروپا و امریکا به ضرر بازیگرانی مثل ایران است.
ما در دوران ترامپ توانستیم از وجود شکاف در روابط دو سوی اتلانتیک استفاده کرده و حتی برای اولین بار، شاهد گفتن " نه " بزرگ اروپا در شورای امنیت به امریکا و مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها، باشیم. بی شک پتانسیلها و بند بند برجام، در کنار کیفیت روابط اروپا با امریکا،در این پیروزی سهیم بود.اما باید اذعان کنیم که به احتمال زیاد، در دوران بایدن، این شرایط را نداریم.

همچنانکه می بینیم مکرون و دیپلماتهای اروپایی از ضرورت ایجاد برجام جدید و کامل موشکی و سیاستهای منطقه ای و تسلیحاتی سخن میگویند.لذا ما نباید بهانه های بیشتر را برای اتحاد طرفین و ایجاد توافق جامع فراهم اوریم.

توبیخهای مکرر دکتر ظریف و کارت زرد مجلس، ممکن است دولت بایدن را به این نتیجه برساند که حاکمیت اعتمادی به این دولت و این تیم ندارد، لذا به جای حل بحران برجام در دولت روحانی، مذاکرات برجامی و همه ضمایم ان را به دولت بعدی(که احتمالا اصولگرا خواهد بود) موکول کند.

با همه این تفاسیر، در مورد اینده برجام در دولت بایدن، چندین سناریو قابل تصور است؛

سناریوی اول که خیلی خوشبینانه است اینکه بایدن همان ماه اول، طی دستوری، بازگشت به برجام را اعلام کند؛ باید اعتراف کنیم که تهران در شرایطی نیست که این امتیازات داده شود.

سناریوی دوم تعلیق برخی از تحریمها در ازای فریز موقت فعالیتهای هسته ای و بازگشت مجدد ایران به تعهدات برجامی است.این سناریو، گام به گام و پله به پله و در طی چندین ماه خواهد بود( ۳ تا ۶ ماه)اینکه اول کدام طرف، گام اول را بردارد، هم بحث جدی خواهد بود.

سناریوی سوم، که رفتار اخیر تهران هم ان را قویتر میکند، سیاست پله ای در کنار افزودن پرونده های دیگر به بحث هسته ای است. لذا برجام گسترده در اولویت بایدن و رهبران اروپا خواهد بود.بحث جدی دیگر، تلقی و برداشت از حاصل مذاکرات(توافق) خواهد بود.

با توجه به سابقه ی خروج امریکا بعنوان یکی از طرفین و مشارکت کنندگان از توافق، اینکه ایا رئیس جمهور بعدی امریکا توان خروج از ان را دارد یا نه، بحث جدی از سوی ایران خواهد بود.این تعبیر بلینکن در سنای امریکاست که: " توافق جدید در بر گیرنده ی فعالیتهای بی ثبات کننده ایران در منطقه و موشکهایشان خواهد بود "

همانطور که می بینیم، حرف تیم بایدن همان حرف ترامپ است. اما با زبانی نرمتر و تخصصی تر. با این تفاوت که اتفاقا اروپا را هم پشت سر خود دارد.

در سناریوی دوم و سوم، به احتمال قوی، ابتدا امریکا گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی را بعنوان ناظر این توافق(برجام) جویا میشود.

بالتبع رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، همانند گفته اخیرش‌، از ایجاد تغییرات، همچون، " از مواد هسته ای بیشتر، فعالیتهای بیشتر، سانترفیوژهای بیشتر و موارد در حال اعلام بیشتر و از ضرورت ایجاد توافق جدید،" سخن خواهد گفت.

در سناریوی بدبینانه، مقاومت ایران در برابر خواسته های اروپا و امریکا و حتی روسیه، مبنی بر ایجاد برجام پلاس( همانند نظر دیپلمات روسی که معتقد است بعد از احیای برجام، باید توافق جدیدی موسوم به برجام پلاس ایجاد شود) موجب تحریمهای دوباره میشود.

باید بیان کنیم که دموکراتها در موضوع تحریم، کم از جمهوری خواهان ندارند.

بنظر علت سکوت بایدن در مورد برجام، شاید به این خاطر است که انها اظهارنظر و کنش های خود را به نتایج مصوبه مجلس انقلابی ایران موکول کرده اند و ترجیح می دهند اولین مهره ی شطرنج برجام را، تهران حرکت دهد.بی شک بخشی از سناریوی احتمالی انها هم متاثر از همین حرکت ایران خواهد بود.

منبع: خبرآنلاین

229739