پیمان کلانتر معتمدی نویسنده و پژوهشگر اصفهانی:

ما نیاز به فرهنگ غرب و شرق نداریم بلکه خودمان معماران فرهنگیم

پیمان کلانترمعتمدی دربیست ویکم دیماه1345 درمحلّه نشاط و درخانواده ای با پیشینه فرهنگی چشم به جهان گشود.کلانترمعتمدی اصفهانی بودن خودرابه زمانی مربوط می داند که میرزاعبدالباقی طبیب اصفهانی درزمان نادرشاه افشار، جهرم فارس را به مقصد اصفهان برای همیشه ترک کرد . انتساب کلانتر در خاندان او از آنجا ریشه می گیرد که منصب کلانتری شهراصفهان دراین خانواده بطور موروثی برای چندین وچند دهه باقی بود . شخصی ازاین خاندان به نام میرزاعبدالوهاب معتمدالدوله (نشاط اصفهانی) در زمان فتحعلی شاه قاجار ، بعنوان نخستین وزیر امورخارجه ایران ، چهره سیاسی این خاندان را نیز تقویت کرد . البته نشاط اصفهانی را شاعری توانمند که پس از صائب تبریزی، نقش موثری در دوره بازگشت ادبی داشت می شناسند .

بعد ازآن، میرزا محمدعلی خان کلانترمعتمدی اوّلین شهردار اصفهان و عبدالوهاب کلانترمعتمدی بعنوان تاریخ شناس و ادیب در دهه چهل شمسی ، اوراق ادب و شعر پارسی را دراین خانواده ورق زدند .

برای وصف اصفهان با گزیده ای از ابیات پیمان کلانترمعتمدی ، اینگونه آغاز می کنیم :

زِ وصفی که می آید از اصفهان

که در شهرت آید به نصف جهان

به نیمی ازآن وصف را دیده اند

که بر شهرت این گونه بگزیده اند

چو وصف اَش تمام آید اندرعیان

صفاهان خود آید به سان از جهان

کلانترمعتمدی درگفتگو با سایت خبری پرسون فعالیت حرفه ای خودرا این گونه معرفی می کند و می گوید: من با وجود سرایش 15000 بیت شعر و غزل عاشقانه ، هدفم را براین مبنا قرار داده ام که کاری نو ، ورای اشعار عاشقانه و غزل انجام دهم . تفاوتی که از دوران جوانی درگوشه ذهنم می پروراندم و می دانستم که اگر غزلسرای خوبی هم باشم، بازهم درسایه غزلسرایان بزرگ ایران باقی خواهم ماند واشعارم آنچنان که باید، دیده نمی شد.

بنابراین بدنبال شیوه ای بودم که پیش ازاین کمتر، ویا اصلا" نبوده است و درنوع خود کم نظیر باشد . به نظرم درزمینه تاریخ وبه نظم کشیدن تاریخ ایران کم کاری شده است وکماکان بزرگترین اثر و شناسنامه ملّی ایران شاهنامه فردوسی است که البته دراین اثر اشارات زیادی به تاریخ مکتوب ایران نشده و بیشتر روایات اساطیری درآن نقل شده تعابیری دراین زمینه دارد که می تواند مرتبط با بخش هایی از تاریخ ایران باشد . بجز او، نظامی گنجوی وچند شاعردیگرکه مجموع آنان که تاریخ ایران رابه نظم کشیده باشند فراتر از انگشتان دست نرفته است .

معتمدی دراین مورد به بزرگترین شاعر معاصر که دراین زمینه فعالیت کرده است اشاره می کند و وی را اینگونه معرفی می کند : مرحوم ( معینی کرمانشاهی) شاعر، غزلسرا و ترانه سرایی است که کاری متفاوت با سایر کارهایش به رشته تحریر درآورده است وآن ، به نظم درآوردن تاریخ ایران باستان بود. البته شاعراصفهانی، مرحوم ( سیدمجتبی کیوان) هم ( گاهنامه ایران باستان) را بر اساس کتاب مرحوم پیرنیا به نظم کشید که درقالب مثنوی حماسی است . کلانترمعتمدی ادامه می دهد : خواسته ام این است ، آثاری را که می نویسم ، یک تفاوت بنیادین با آثاربزرگان دیگر همچون معینی و کیوان داشته باشد. همانطورکه می دانید در

این دوره کمترجوانی علاقه به خواندن شاهنامه دارد که البته با گذشت زمان این علاقه حاصل می شود. یکی از دلایل بی علاقگی به خوانش شاهنامه درجوانان، سنگین بودن وثقیل بودن اشعارفردوسی است چراکه این اشعار نیازبه تجزیه و تحلیل ذهنی دارد و هربیت ومصراع آن باید با تدبّر و تفکر معنی شود. پس تصمیم گرفتم کار را طوری تنظیم نمایم که قشر جوان بتواند با آن ارتباط برقرار کند .

بطوری که با استفاده از واژه های ساده تر و متداول تر با حفظ قالب شعر بتوانم با این مخاطب بسیار مهم ارتباط خودرا حفظ کنم. به هرحال در مقطعی از زمان قرار داریم که جوانان بخصوص نیازبه شناختن تاریخ ودرک فرهنگ ایرانی دارند.جوانانی که نیم نگاهی به غرب دارند وفکرمی کنند آنچه بعنوان فرهنگ وسبک زندگی وبایسته های انسانیّت است بایددرغرب جستجو کنند.

کلانترمعتمدی می گوید : معتقد هستم که جوان ایرانی باید بداند زمانی که ایران دارای فرهنگ وتمدن بود، همگان غرب را در بربریّت می شناختند. توماس جفرسون رئیس جمهور وقت امریکا برای تدوین قانون اساسی کشورش از کتاب سیرت کورش کبیر نوشت ( گزنفون) بهره برده است .معتمدی ادامه می دهد : ما نه نیاز به فرهنگ غرب داریم و نه به فرهنگ شرق . بلکه خودمان معماران فرهنگیم که البته با ورود اسلام ، با فرهنگ اسلامی درآمیخت و به اعتلا رسید . بسیاری از غربیان فرهنگ مورد ادعایشان را در لابلای سنگ نگاره ها ، الواح وکتاب های تاریخ ایران یافتند. کلانترمعتمدی با این توضیح اضافه می کند: سعی کرده ام آثارم رابا کمک مخاطب و ازنگاه دیگران سنجش کنم وبه این منظور در ابتدا ازفرزندان خود کمک گرفتم .

براین اساس که اگر آنها بعنوان دوجوان آثارم را درک می کنند ، از درستی روشم مطمئن شده و ادامه می دادم . معتمدی درادامه می گوید : نقدهایی ازطرف برخی ازدوستان دارم دراین باب که چرا درآثار خود از کلمات فارسی ناب استفاده نمی کنم .

جواب این است که دراین صورت ، این آثار فاقد مخاطب عام خواهد بود و مانند شاهنامه باید بدنبال مخاطب خاص خود باشم.

البته درکتاب اخیرخود ( چکامه شکوه ایرانیان)خواسته این گروه دوستان را در ارائه نثر اجابت کردم. قالب اشعاراین کتاب مثنوی حماسی و همچون دیگر اشعار من روان است ولی علاوه بر نظم، نثر وقایع هرصفحه را نیز در صفحه مقابل آورده ام که درآن از واژه های ناب فارسی استفاده کرده ام .نویسنده کتاب چکامه شکوه ایرانیان ادامه می دهد: دوستان شاعری همچون استادخسسرو احتشامی، دکترسیاسی ، مرحوم دکتر نوّاب و استادمحمدحقوقی بوده اند امّا درک محضر استاد سیدمجتبی کیوان ، نویسنده آثاری نظیر گاهنامه ایران باستان، چهلچراغ و کلیات دیوان کیوان،من رادرشناخت راهی که باید ادامه می دادم تشویق کرد.

یکی از توصیه های ایشان به من که 25 ساله بودم این بود که ( تا می توانی بخوان و بنویس ، اما پیش از 40 سالگی هیچ کدام از آثارت را منتشر نکن). اعتراف می کنم که در آن سن ، این توصیه برای من قابل درک نبود ولی آن را پذیرفتم ودر میانسالی به علّت این توصیه پی بردم . اولین کتابم را درسن 44 سالگی به چاپ رساندم. کلانترمعتمدی با ابراز رضایت ازتمکین به خواسته معلمش کیوان ادامه می دهد : اولین شعر خودرا در سن 13 سالگی سرودم و امروز خوشحال هستم که با توصیه استادم ، آثار خودرا به بلوغ و پختگی رسانده ام.از جمله آثار کلانترمعتمدی می توان به کتابهای منظومه کورش هخامنشی ، مجموعه سه جلدی چکامه شکوه ایرانیان، مجموعه رنجنامه ایرانیان درچند دفتر،منظومه خاک وخون و منظومه اصفهان درسه جلد اشاره نمود. او آثار دیگری نیز در حوزه نثر درکارنامه خود و در آستانه چاپ دارد که می توان به کتاب فرهنگ و آداب ایرانیان باستان و تاریخ جامع اصفهان اشاره نمود . کلانترمعتمدی زمستان گذشته نمایشنامه ای را با موضوع کودکان سرطانی نوشته و برصحنه برده است .

درحال حاضر کلانترمعتمدی تنها نویسنده و پژوهشگری است که تاریخ را به نظم درآورده است. وی دراین زمینه می گوید : اگرچه افرادی همچون معینی کرمانشاهی و سیدمجتبی کیوان آثاری را به جای گذاشته اند اما

آثارمن به نوعی بدعت است زیرا دنبال کاری بوده ام که تاکنون انجام نشده باشد و دراین راه چهارعنوان کتاب به چاپ رسانده ام که هیچ مشابهی در ادبیات ایران ندارند. بطورمثال منظومه اول که در رابطه با کورش هخامنشی است ، با اینکه درمورد این شخصیت تاریخ ایران کتابهای بسیاری نوشته شده است ، ولی زندگینامه کورش را بصورت نظم نوشتن، کوششی بوده است که درعصرحاضربرای نخستین بارتوسط من به ثمر نشسته است . درمورد منظومه اصفهان هم اینگونه است. ما هیچگاه تاریخ جامع اصفهان رادریک مجلد نداشته ایم ولی امروز درقالب نظم این تاریخ را داریم و نثر آن نیز درحال نگارش است که درنوع خود مورد مشابهی ازتاریخ سه هزارساله اصفهان وجود ندارد و این کتاب برای اولین بار بصورت جامع درحال آماده شدن است .

پیمان کلانترمعتمدی دربخش دیگری از گفتگوی خود با سایت خبری پرسون به کتاب منظومه خاک وخون اشاره می کند ومی گوید : منظومه خاک وخون کتابی است که وقایع دوسال نخست جنگ تحمیلی و وقایع خرمشهر را درآن بصورت منظوم روایت کرده ام . کلانترمعتمدی درمورد تاثیر این آثار بر روی زندگی شخصی خود می گوید : دو کار ازمیان آثارم مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد . یکی دفتر نخست رنجنامه ایرانیان ، حمله اسکندر مقدونی و دیگری که بسیار متاثرتر شده ام ، منظومه خاک وخون است . چراکه این رویداد معاصر و روایتگر جنگ ایران و عراق است و اگر دستنوشته های مرا از منظومه خاک وخون ببینید ، درهنگام نگارش این اثر پابه پای روایت هایش اشک ریخته ام چون این وقایع را لمس کرده ام وبابرخی ازرویدادهای مرتبط بااین جنگ زندگی کرده ام . به هرحال باتوجه به این که حوزه پژوهشی من تاریخ است ، سرودن حماسه خاک وخون یک تجربه فرعی و همینطور دینی بود که باید نسبت به جوانان ایرانی ادا می کردم .

دراینجا باید به آثار دیگر این نویسنده و پژوهشگر تاریخ اشاره کنیم که هنوزبه چاپ نرسیده اند ودرحال تکمیل هستند ازجمله آنها کتاب رنجنامه ایرانیان است که وقایع حمله اسکندرمقدونی به ایران را روایت می کند. یعنی از آغاز پادشاهی داریوش سوم تا حمله اسکندربه ایران که درواقع مسائل و مصائبی که دراین دوره از زمان بر ایرانیان واقع شده است بصورت منظومه ای در مرحله ویرایش است و بزودی به چاپ خواهد رسید . کلانترمعتمدی ادامه می دهد: برنامه ای که برای آینده پیش بینی کرده ام همچون گذشته، پژوهش درحوزه تاریخ است و نگارش هرآنچه به معرفی وشناخت فرهنگ والای این سرزمین کمک می کند. فرهنگ ایرانیان همچون اقیانوسی بیکران است که حاصل تمام عمرمن ، می تواند معرفی گوشه ای ازاین لایتناهی باشد. علاوه برکتاب فرهنگ و آداب ایرانیانباستان که دردست نگارش است ، درحال تدوین کاردیگری در حوزه ادبیات و شعر پارسی هستم که برای نخستین بار در تاریخ ادبیات ایران به رشته تحریر در می آید . این کار درحوزه شعر و تسهیل کار شاعران کلاسیک و نوپرداز در سرودن اشعار و یافتن قافیه مناسب برای اشعار است . در فرصتی مقتضی بیشتر دراین مورد توضیح خواهم داد .

درخاتمه توصیه ای دارم که دوطیف مخاطب دارد. گروه اول، جوان ایرانی است که باید بیش ازپیش با فرهنگ وآداب ایرانی آشنا شود وسبک زندگی خودرا بر همین اساس طراحی کند و باور داشته باشد که فرهنگ سرشاراز راستی، درستکاری و مهرورزی ایرانیان پاسخگوی تمامی نیازهای اجتماعی او خواههد بود . گروه دوم نیز مسئولین وکارگزاران فرهنگی ایران هستندکه معتقدم با هموارکردن مسیرشناخت فرهنگی برای جوانان ، برای بسیاری از مشکلات ومعضلات جامعه امروز ایران، بهترین راه حل ها را خواهند یافت. سرزمینی که خاستگاه ومهد بسیاری ازهنجارهای شناخته شده جهانی است، متاسفانه خود ازاین آموزه ها کمترین سهم و بهره را دارد.

گفتگو از نرگس رضایی

194748